هوا میخواست تا در صف بالا همسری جوید
گرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش.
خاقانی.
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جمله خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند. ( مرزبان نامه ).گرفته پای ماچان عذرخواهان
گناه از بنده عفو از پادشاهان.
عطار ( بلبل نامه ).
آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت.
مولوی.
جاهلی را دست می بوسند اندر دست حکم فاضلی در پای ماچان پای مالی می کند.
کمال اسماعیل.