پای لغز

لغت نامه دهخدا

پای لغز. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) عثرت. زلت. زلل. گناه. جرم. خطا. ( برهان ) :
شه از پند آن پیر پالوده مغز
هراسان شد از کار آن پای لغز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پالغز

پیشنهاد کاربران

لغزش کردن
گناه نمودن
بزه کار شدن
لغزیدن از راه راست
مبادا که شه را رسد پای لغز
که گردد سر ملک شوریده مغز
✏ �نظامی�
شه از پند آن پیر پالوده مغز
هراسان شد از کار آن پای لغز
✏ �نظامی�