پای خوشه. [ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) ( از پای و خوشه که از خوشیدن بمعنی خشکیدن است ) زمین که از بسیاری آمد شد مردمان سخت و صلب شده باشد. رشیدی در ذیل پای خوش و پای خوشه گوید: «زمین گلناک که لگدکوب کرده از کثرت مالش خشک شود، مرکب از پا و خوش که اسم مفعول است از خوشیدن بمعنی خشک شدن ». و در ذیل پای خوشه آرد: «یعنی زمینی که تر باشد و به آمد و شد مردم و حیوانات خشک شود چه خوشه بمعنی خشک شده آمده... اما یحتمل که پای خوسته باشد که چنین خوانده باشند. واﷲ اعلم ». زمینی راگویند پر از گل و لای که بسبب تردد مردم و حیوانات دیگر بر آن خشک و سخت شده باشد. ( برهان ) : بهار پر برگشته ست پای خوشه زمین بهشت خرم گشته ست خشک شورستان.
فرخی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد . زمین که از بسیاری آمد و شد مردمان سخت و صلب شده باشد
فرهنگ معین
(ش ِ ) ( اِ. )زمین پر از گل و لای که به سبب تردد مردم و حیوانات خشک و سخت شده باشد.