پای توغ

لغت نامه دهخدا

پای توغ. ( اِ مرکب ) منصب علم برداری چه توغ در ترکی علم فوج را گویند. ( غیاث اللغات ). || گرد آمدنگاه لوطیان و سر غوغایان شهری. پاتوغ. و مجازاً هرمجمعی از مجامع. و توغ نیزه ای است و بر سر آن دم اسبی منتهی بگلوله زرین .

فرهنگ فارسی

( اسم ) پاتوغ .
منصب علم برداری چه طوق در ترکی علم فوج را گویند

پیشنهاد کاربران

بپرس