پای اوزار

لغت نامه دهخدا

پای اوزار. [ اَ / اُو ] ( اِ مرکب ) تختکی که جولاهگان پای بر بالای آن نهاده بفشارند. ( جهانگیری ). و رجوع به پااوزار و پاافزار و پای افزار شود :
غیر نعلین و گیوه و موزه
غیر مسحی و کفش و پای اوزار.
نظام قاری ( دیوان البسه ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) تخت. کوچکی که بافندگان برای بافتن پای بر آن گذارند پای افشار پای اوژاره لوح پای پای اوزار .
تختکی که جولاهگان پای بر بالای آن نهاده بفشارند

پیشنهاد کاربران

بپرس