دیکشنری
مترجم
بپرس
پای افشاری کرد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پای افشاری کردن. [ اَ ک َ دَ ]( مص مرکب ) پافشردن. پای افشردن. استقامت. پایداری.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها