احتمالا لغزیدن :
نزدیک آمد که پای از جای بشود
کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45.
در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن
شدن :در معنای رفتن
نزدیک آمد که پای از جای بشود
کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45.
در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن
شدن :در معنای رفتن
پای از جا رفتن: لغزیدن و مجازاً مفلس گردیدن.
( ( هرکه با جهل و کاهلی پیوست
پایش از جای رفت و کار از دست ) ) ( حدیقه، ۷۳ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )
( ( هرکه با جهل و کاهلی پیوست
پایش از جای رفت و کار از دست ) ) ( حدیقه، ۷۳ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )