پای ابرنجن
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
پای ابرنجَن یا پای اورنجَن یا پای آورنجَن یا پای برنجین یا پای زیب ( به عربی: خلخال ) ، که در زبان گفتاری بدان پابند گفته می شود، [ ۱] زنجیری است از طلا یا نقره یا دیگر فلزات آذینی که بر مچ پا بسته می شود و گاه دارای آویزهایی برای ایجاد صداست. [ ۲] پابند می تواند از فلز نباشد. مانند پابندهای بافت.
در برخی ادیان که کشتن جانداران گناهی بزرگ است؛ به همین دلیل، برخی پیروان با بستن خلخال به پا و ایجاد صدا در سطح زمین به هنگام راه رفتن، حشرات سرِ راه خود را فراری می دهند تا زیر پا له نشوند.
فرخی سیستانی:
نظامی گنجه ای ( خسرو و شیرین ) :
مولوی ( مثنوی ) :
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر برخی ادیان که کشتن جانداران گناهی بزرگ است؛ به همین دلیل، برخی پیروان با بستن خلخال به پا و ایجاد صدا در سطح زمین به هنگام راه رفتن، حشرات سرِ راه خود را فراری می دهند تا زیر پا له نشوند.
فرخی سیستانی:
نظامی گنجه ای ( خسرو و شیرین ) :
مولوی ( مثنوی ) :
wiki: پای ابرنجن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید