پاکش

لغت نامه دهخدا

پاکش. [ ک َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) مرکوب از ستور. مرکوب. مطیة. اولاغ. چاروا. و توسعاً کالسکه و درشکه و اتومبیل و جز آن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنچه بر آن سوار شوند چون اسب و خر و اتومبیل و درشکه و غیره چاروا مرکوب مطیه .
اولاغ چاروا

واژه نامه بختیاریکا

( پاکَش ) ( پ ) ؛ شلوار

دانشنامه عمومی

پاکش (مجارستان). پاکش ( به مجاری: Paks ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در پاکش واقع شده است. [ ۱] پاکش ۱۵۴٫۰۸ کیلومتر مربع مساحت و ۱۹٬۸۳۳ نفر جمعیت دارد.
شهر لوویسا خواهرخواندهٔ پاکش ( مجارستان ) هست.
عکس پاکش (مجارستان)عکس پاکش (مجارستان)عکس پاکش (مجارستان)عکس پاکش (مجارستان)عکس پاکش (مجارستان)عکس پاکش (مجارستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

لنبان. [ لَم ْ ] ( ص ، اِ ) زنی را گویند که از قحبگی و فاحشگی گذشته به قیادت و قوادگی مشغول باشد. یعنی کنیزها و دخترخانها به هم رساند و به قحبگی اندازد. ( برهان ) . صاحب آنندراج گوید: لنبان ترکیبی است از لَن به معنی آلت تناسل رجال و دیگر بان که افاده معنی محافظ و نگهبان و مراقب کند :
...
[مشاهده متن کامل]

ملامتشان مرا میداشت گفتی
چو مهمانی به بنگاه عروسان
به خود گفتم عجب نبود که نفرت
کنند از صحبت لنبان لبیبان.
نزاری.

( قوادة ) قوادة. [ ق َ دَ ] ( ع ص ) زنی را گویند که به جاها رود و زنان بجهت مردان بهم رساند، و مرد این کاره را کس کش گویند. ( برهان ) . رجوع به قَوّادة شود.
پاکش
( لهجه و گویش تهرانی )
نوعی شلوار زنانه /پاانداز، قواد، دلال محبت

پاکَش در گویش یزدی یعنی شلوار ساپورت ، شلوار تنگ کِشی

بپرس