پاک سازی قومی کوششی قهرآمیز جهت یک دست سازی منطقه ای از لحاظ قومی است که معمولاً با تبعید، مهاجرت و جایگزینی اجباری و کشتار صورت می گیرد. پاک سازی قومی، معمولاً با نابودی بخش بزرگی از آثار تاریخی، گورستان ها، خانه ها و دیگر مظاهر تمدنی قوم هدف همراه خواهد بود. [ ۱] شاید بتوان گفت پاک سازی قومی، نوعی نسل کشی است که بیشتر برای زدودن قوم هدف از یک منطقهٔ جغرافیایی خاص انجام می پذیرد و معمولاً سبب تغییر جغرافیای قومی - نژادی - مذهبی آن منطقه می شود.
بزرگ ترین شباهت میان نسل کشی و پاک سازی قومی را می توان نابودی اجباری گروه های قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاک سازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بین المللی ندارد، نمی توان به درستی تفاوتی قضایی، میان نسل کشی و پاک سازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاک سازی های قومی مدرن، یکدست سازی ترکیب دینی - قومی یا نژادی بوده است، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاک سازی ها عموماً بر پایهٔ مذهب بوده است. [ ۲] پاک سازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحت الفظی عبارت صربی - کرواتی etničko čišćenje است. [ ۱] این واژه در دههٔ ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسل کشی هایی که در جریان فروپاشی یوگسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد و به سرعت به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروه های انسانی تبدیل شد. هر چند که برخی معتقدند پاک سازی قومی ریشه ای تاریخی دارد. [ ۲] اینکه آیا پاک سازی قومی در طول تاریخ ریشه داشته یا مربوط به تحولات قرن بیستم میلادی است، از موارد مورد اختلاف است. از مصادیق پاک سازی قومی در طول تاریخ می توان به جابه جایی های اجباری توسط آشوریان سدهٔ نهم تا هفتم پ. م، کشتار و اعدام دسته جمعی دانمارکی های ساکن انگلستان در سده دهم میلادی، اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن ۱۵ میلادی، و نابودی سرخ پوستان آمریکا توسط مهاجران و استعمارگران سفیدپوست اروپایی اشاره کرد. [ ۱] اگرچه عملاً فتح تمامی سرزمین های مستعمراتی توسط اروپاییان—مانند مکزیک، استرالیا، آمریکا—خشن بوده است، اما فقط برخی از آن ها منجر به پاک سازی قومی خونین شدند. [ ۳]
ظهور «پاک سازی قومی مدرن» در قرن نوزدهم و بیستم میلادی و در مناطق مختلفی مانند سرزمین های امپراتوری های قدیمی در مرکز و شرق اروپا و غرب آسیا اتفاق افتاد. امواج متعدد پاک سازی قومی نقشهٔ قومی و مذهبی این مناطق را تغییر داد. نخستین موج در زمان جنگ جهانی اول آغاز و مدت کوتاهی پس از پایان آن به اتمام رسید. دومین موج درست پس از آغاز جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید و اندکی پس از اتمام جنگ پایان پذیرفت. سومین موج هم در خلال جنگ سرد با شدت کمی آغاز و پس از پایان جنگ سرد به اوج رسید. [ ۲] از موارد به وقوع پیوسته در امواج مذکور می توان به نسل کشی ارمنی ها، آشوریان و یونانیان توسط ترکان عثمانی در خلال و پس از جنگ جهانی اول، نسل کشی یهودیان—معروف به هولوکاست—توسط آلمان نازی، اخراج میلیون ها آلمانی از لهستان و چکوسلواکی و دیگر مناطق اروپای شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و کشتار بوسنیایی های مسلمان توسط صرب های بوسنی پس از پایان جنگ سرد اشاره کرد. [ ۱] [ ۲] کمیسیونی از کارشناسان سازمان ملل که جهت رسیدگی به وقایع بوسنی و هرزگوین تشکیل شده بود، در ماه فوریهٔ ۱۹۹۳ پاک سازی قومی را جرمی علیه قوانین بین المللی توصیف کرده اند. اگرچه امروزه مفهوم پاک سازی قومی به خوبی فهمیده شده است، اما برخلاف نسل کشی وارد اسناد حقوق بین الملل نشده و به عنوان جزئی از جرایمی که پیشتر تعریف شده، یعنی جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، طبقه بندی می شود. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبزرگ ترین شباهت میان نسل کشی و پاک سازی قومی را می توان نابودی اجباری گروه های قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاک سازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بین المللی ندارد، نمی توان به درستی تفاوتی قضایی، میان نسل کشی و پاک سازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاک سازی های قومی مدرن، یکدست سازی ترکیب دینی - قومی یا نژادی بوده است، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاک سازی ها عموماً بر پایهٔ مذهب بوده است. [ ۲] پاک سازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحت الفظی عبارت صربی - کرواتی etničko čišćenje است. [ ۱] این واژه در دههٔ ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسل کشی هایی که در جریان فروپاشی یوگسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد و به سرعت به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروه های انسانی تبدیل شد. هر چند که برخی معتقدند پاک سازی قومی ریشه ای تاریخی دارد. [ ۲] اینکه آیا پاک سازی قومی در طول تاریخ ریشه داشته یا مربوط به تحولات قرن بیستم میلادی است، از موارد مورد اختلاف است. از مصادیق پاک سازی قومی در طول تاریخ می توان به جابه جایی های اجباری توسط آشوریان سدهٔ نهم تا هفتم پ. م، کشتار و اعدام دسته جمعی دانمارکی های ساکن انگلستان در سده دهم میلادی، اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن ۱۵ میلادی، و نابودی سرخ پوستان آمریکا توسط مهاجران و استعمارگران سفیدپوست اروپایی اشاره کرد. [ ۱] اگرچه عملاً فتح تمامی سرزمین های مستعمراتی توسط اروپاییان—مانند مکزیک، استرالیا، آمریکا—خشن بوده است، اما فقط برخی از آن ها منجر به پاک سازی قومی خونین شدند. [ ۳]
ظهور «پاک سازی قومی مدرن» در قرن نوزدهم و بیستم میلادی و در مناطق مختلفی مانند سرزمین های امپراتوری های قدیمی در مرکز و شرق اروپا و غرب آسیا اتفاق افتاد. امواج متعدد پاک سازی قومی نقشهٔ قومی و مذهبی این مناطق را تغییر داد. نخستین موج در زمان جنگ جهانی اول آغاز و مدت کوتاهی پس از پایان آن به اتمام رسید. دومین موج درست پس از آغاز جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید و اندکی پس از اتمام جنگ پایان پذیرفت. سومین موج هم در خلال جنگ سرد با شدت کمی آغاز و پس از پایان جنگ سرد به اوج رسید. [ ۲] از موارد به وقوع پیوسته در امواج مذکور می توان به نسل کشی ارمنی ها، آشوریان و یونانیان توسط ترکان عثمانی در خلال و پس از جنگ جهانی اول، نسل کشی یهودیان—معروف به هولوکاست—توسط آلمان نازی، اخراج میلیون ها آلمانی از لهستان و چکوسلواکی و دیگر مناطق اروپای شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و کشتار بوسنیایی های مسلمان توسط صرب های بوسنی پس از پایان جنگ سرد اشاره کرد. [ ۱] [ ۲] کمیسیونی از کارشناسان سازمان ملل که جهت رسیدگی به وقایع بوسنی و هرزگوین تشکیل شده بود، در ماه فوریهٔ ۱۹۹۳ پاک سازی قومی را جرمی علیه قوانین بین المللی توصیف کرده اند. اگرچه امروزه مفهوم پاک سازی قومی به خوبی فهمیده شده است، اما برخلاف نسل کشی وارد اسناد حقوق بین الملل نشده و به عنوان جزئی از جرایمی که پیشتر تعریف شده، یعنی جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، طبقه بندی می شود. [ ۲]
wiki: پاک سازی قومی