پاک سازی
/pAksAzi/
مترادف پاک سازی: اخراج، پالایش، تصفیه، ازاله، تنقیه، زدایش، تخلیه، تطهیر، تنظیف، نظافت، تزکیه
معنی انگلیسی:
فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
{mopping up} [علوم نظامی] در هم شکستن آخرین مقاومت های دشمن در منطقه ای که محاصره یا جدا شده است یا دیگر یگان ها بدون از میان برداشتن همۀ مقاومت های فعال دشمن از آن عبور کرده اند
{purging} [شیمی، مهندسی بسپار] جانشین کردن ماده ای به جای مادۀ درون یک محفظه به نحوی که محفظه عاری از مادۀ اولیه شود، {clearance, CL, drug clearance} [علوم دارویی] پالایش خون از دارو یا ترکیبات دیگر از راه اندام هایی مانند کبد و کلیه
واژه نامه بختیاریکا
شِنگ کِردِن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
مترادف ها
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش
حک، تراشیدگی، پاک سازی، محو سازی
پاک سازی
پیشنهاد کاربران
مترادف = تمیز ، پاکیزه
معنی =تمیز کردن ، نظافت کردن
معنی =تمیز کردن ، نظافت کردن