من از تخمه ایرج پاکزاد
وی از تخمه تور جادونژاد.
دقیقی.
بزاری و سستی زبان برگشادچنین گفت کای خواهر پاکزاد.
فردوسی.
من اینک پس نامه بر سان بادبیایم بنزد تو ای پاکزاد.
فردوسی.
بموبد چنین گفت کاین پاکزادنگه کن که تا از که دارد نژاد.
فردوسی.
زبان برگشاد آنگه آواز دادفرامرز را گفت کای پاکزاد.
فردوسی.
تو تا باشی ای خسرو پاکزادمرنجان کسی را که دارد نژاد.
فردوسی.
زواره بنزدیک رستم چو بادبرفت و بگفت ای گوپاکزاد.
فردوسی.
برادرش چون ماه آن پاکزادبراهیم بن صفر با فرّ و داد.
اسدی.
کرا کس ندانستی از بوم هندکه او پاکزاد است اگر نیز سند
...گذشتی ازو گر بدی پاکزاد
بدی در میانش ار بدی بد نژاد.
اسدی.
چه خوش گفت فردوسی پاکزادکه رحمت بر آن تربت پاک باد.
سعدی.