پاک چهر

لغت نامه دهخدا

پاک چهر. [ چ ِ ] ( ص مرکب ،اِ مرکب ) روی پاک. چهره پاک. چهر نیک :
ندانم به ایران گراید به مهر
وگر سوی توران کند پاک چهر.
فردوسی.
بدو گفت زال ای خداوند مهر
چو اکنون نمودی بما پاک چهر.
فردوسی.
|| ( ص مرکب ) دارای چهر پاک.

فرهنگ فارسی

۱-( اسم ) روی پاک چهر. پاک چهرنیک. ۲- ( صفت ) دارای چهر. پاک .
روی پاک چهره پاک

فرهنگ عمید

زیبا، خوش صورت، پاکیزه رو، دارای چهرۀ پاک و روشن.

پیشنهاد کاربران

نام یکی از نجیب زادگان ساسانی در زمان شاهنشاه شاپور یکم

بپرس