لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
در تداول عامیانه سخت بی آزرم و خشن و بی ادب و بی محابا از نکوهش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] آدم زرنگ و حقه باز.
اصطلاحات و ضرب المثل ها
شخص گستاخ / بی حیا
مثال:
این مرتیکه از اون پاچه ورمالیده های بخوبریده است من سعی می کنم هرچهزودتر باشپرتت را بگیرم. آن وقت می خواستم...
( حاجی آقا – صادق هدایت )
پیشنهاد کاربران
کنایه از شارلاتان
کسی که اصلان نمیشه بهش اعتماد کرد آدم شالاتانی هفت خط بیشتر این اصطلاح اصفهان قدیم استفاده می شود
آدم که هم جور شالاتانی داره هفت خط بیشتر این اصطلاح اصفهان مثال میزنند برای کسی که بهش نمیشه اعتماد کرد
به عنوان یک جامعه شناس می گویم: اگر منجی، در تشیع، این قید فرزند امام حسن بودن را نمی داشت و شخص مشخصی نمی بود، هر قلدری و هر پاچه ورمال ماجراجویی که موعود استعمار یا مولود استبداد و مزدور استثمار است،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
می تواند خود را به عنوان موعود تاریخ و هم موعود ملل و مجری حق و عدالت جا بزند و از همه نیرو های منتظرین برای سوار شدن بر گرده خلق کمک بگیرد. ( دکتر شریعتی )
گول خور ، ساده لوح و بی ملاحظه و بی ادب
پاچه مال یعنی چاپلوس یا همان خایه مال است