پاپا

/pApA/

معنی انگلیسی:
papa, grandpa, daddy, pop

لغت نامه دهخدا

پاپا. ( اِخ ) پاپ.

پاپا. ( اِخ ) یکی از بلاد مجارستان بر ساحل تاپلکزا دارای 14600 تن سکنه.

فرهنگ فارسی

بابا، پدر
یکی از بلاد مجارستان بر ساحل تاپلکزا

فرهنگ عمید

عنوان کودکانه به پدر.

واژه نامه بختیاریکا

پدر بزرگ

دانشنامه عمومی

پاپا ( به مجاری: Pápa ) در وسپرم در کشور مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۳۳٫۰۸۰ نفر است. [ ۱]
عکس پاپاعکس پاپاعکس پاپاعکس پاپاعکس پاپا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

پدر ، بابا

مترادف ها

dad (اسم)
پدر، بابا، آقاجان، پاپا

pa (اسم)
بابا، پاپا

papa (اسم)
بابا، آقاجان، پاپا، پاپ، کشیش ناحیه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی پاپا از ریشه ی واژه ی پاپک فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پاپاپاپاپاپاپاپا
ما لر ها به پدر بزرگ پاپا میگیم
در لری مینجایی به پدربزرگ پاپا گفته میشود. معادل آن در لکی و لری مجاور آن مثل لری کوهدشت
واژه ( باپیره ) است
پاپا =پدربزرگ
ننه =مادربزرگ
دا =مادر
بووه =بابا
خووهر یا بچگانه ده ده = خواهر
گئه یا برار یا بچگانه گه گئه =برادر
هالو یا همان خالو =دایی
عامو =عمو
حاله یا همون خاله =خاله
کچی =عمه
در لرستان به معنی پدر بزرگ می باشد
واژه پاپا پهلوی واژه بابا هست و یک واژه بونیک ایرانی هست.
پاپا :
در گویش بختیاری همان گونه که دوستان گرامی هم فرمودند به پدر بزرگ پاپا گفته می شود، علاوه بر آن به مردی هم که خیلی پیر شده باشد، بدون آن که با وی نسبتی داشته باشند؛ پاپا می گویند.
به لری معنای پدربزگ میده
بابا، پاپا، دادا، پدر، بابایی، دادی
پاپا در گویش لری بختیاری میوند و لرهای لرستان به معنایی پدر بزرگ هست
درگویش بختیاری میوند
پاپا=پدبزرگ
پی پی=مادر بزرگ
دایه=مادر
باوه=پدر
در گویش بختیاری به پدر بزرگ پاپا و به مادر بزرگ په په گویند.

با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند:
بَ بَ، بابا= پدر
مَ مَ، ماما=مادر
دَ دَ=خواهر
گَ گَ =برادر
پَ پَ=پدربزرگ
نَ نَ=مادر بزرگ
زمانی که بچه بزرگ می شود خانواده خود را اینگونه صدا میزند:
...
[مشاهده متن کامل]

بو ( بُُ ) ، بواَ، بَوَ=پدر
دا، دی، دایه، دالکه=مادر
دَده، دَدی=خواهر
گَ گه، گَ یه، گَ گو، گَ وو= برادر
پاپا، باوا=پدربزرگ
نَنه=مادربزرگ
زمانی که بخواهد بستگی خود با خانواده را بگوید:
پدر
مادر
خواهر
برادر
پاپا
ننه، داگَپ ( گَپ به مَنای بزرگ )

واژه پاپا در گویش بختیاری پدربزرگ میباشد.
در زبان لری به معنی
پدر بزرگ

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس