پاپ آرت. پاپ آرْت (pop art)
(مخفف popular art به معنی هنر همگانی) جنبشی در هنر مدرن که تصاویرش را از دنیای پرزرق و برق تبلیغات، و از فرهنگ همگانی، ازجمله داستان های مصوّر، فیلم ها، و تلویزیون می گرفت. هنرمندان پاپ اغلب از مواد صنایع جدید مانند پلاستیک، فوم، و رنگ آکریلیک استفاده می کردند. این شیوه در دهۀ ۱۹۵۰ پدید آمد و در دهۀ ۱۹۶۰، به ویژه در انگلستان و امریکا، به اوج شکوفایی خود رسید. پاپ آرت بازتابندۀ رفاه، مصرف گرایی، و روحیۀ پرنشاطی بود که درپیِ سختی های دوران پس از جنگ حاصل گردید. نیز واکنشی بود دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی، سبک هنری غالب در دهۀ ۱۹۵۰ که شیوه ای جدّی و درون گرا محسوب می شد؛ حال آن که هنر پاپ، بازیگوش و طناز بود و اعتنایی به قواعد دنیای هنر سنّتی نداشت، و اکسپرسیونیسم انتزاعی را بیش از حد روشنفکرانه، ذهنی، و بیگانه با واقعیت به شمار می آورد. این جنبش از عوامل زمینه ساز پیدایش پُست مدرنیسم در فرهنگ غرب از دهۀ ۱۹۷۰ بود. اصطلاح «پاپ آرت» را نخستین بار لارنس اَلووِی (۱۹۲۶ـ۱۹۹۰)، منتقد انگلیسی، حدود ۱۹۵۵ در توصیف آثاری به کار برد که از فرهنگ همگانی مایه می گرفتند. ریچارد همیلتون، از پیش گامان و نمایندگان برجستۀ هنر پاپ، در ۱۹۵۷ آن را مردم پسند، گذرا، مصرفی، کم هزینه، قابل تولید، جوان، شوخ، لوند، فریبنده، پرجاذبه، و پول ساز توصیف کرد. دو هنرمند پیشتاز پاپ آرت در امریکا جاسپر جانز و رابرت راوشنبرگ بودند که تصویرهایی بدیع می ساختند. برای مثال جانز با قوطی های آبجو مجسمه ساخت (بعدها نیز اندی وارهول از قوطی های کنسرو سوپ تصویر ساخت)؛ راوشنبرگ عکس هایی از مجلات پرزرق وبرق را در کُلاژهایش گنجاند. برخی از دیگر هنرمندان برجستۀ پاپ آرت در امریکا عبارت اند از روی لیشتنشتاین که اساس نقاشی هایش را قاب هایی از تصاویر داستان های مصوّر مجلات تشکیل می داد؛ کلاس اولدنبورگ که شاید نامدارترین مجسمه ساز پاپ آرت باشد مجسمه هایی غول پیکر از مواد غذایی ساخته است. خوراکی و اتومبیل، نمادهایی از جامعۀ مصرفی، در کنار دو مضمون عمدۀ دیگر، موزیک و مسائل جنسی، درون مایه های مکرّر پاپ آرت بودند. در انگلستان هنر پاپ کمابیش هم زمان با امریکا در نیمه های دهۀ ۱۹۵۰ شکل گرفت. پیتر بلیک، دیوید هاکنی، آلن جونز، و ادواردو پائولوتسی از سرآمدان آن بودند. برخی از این هنرمندان، همچون هاکنی، هنر پاپ را فقط در دورۀ کوتاهی از فعالیت هنری شان دنبال کردند، لیکن برخی دیگر سخت پای بند آن ماندند. آلن جونز در دهۀ ۱۹۹۰ همچنان آثاری خلق می کرد که به آثارش در دهۀ ۱۹۶۰ بسیار شباهت داشتند. آوازۀ جونز بیشتر حاصل مجسمه هایی به شکل زنانی در جامه های هوس انگیز است که خم شده اند و قالب مبلمان را به خود گرفته اند. ازجمله میزی به شکل یک زن که روی چهار دست و پا نشسته است و شیشۀ میز بر پشتش قرار دارد.
(مخفف popular art به معنی هنر همگانی) جنبشی در هنر مدرن که تصاویرش را از دنیای پرزرق و برق تبلیغات، و از فرهنگ همگانی، ازجمله داستان های مصوّر، فیلم ها، و تلویزیون می گرفت. هنرمندان پاپ اغلب از مواد صنایع جدید مانند پلاستیک، فوم، و رنگ آکریلیک استفاده می کردند. این شیوه در دهۀ ۱۹۵۰ پدید آمد و در دهۀ ۱۹۶۰، به ویژه در انگلستان و امریکا، به اوج شکوفایی خود رسید. پاپ آرت بازتابندۀ رفاه، مصرف گرایی، و روحیۀ پرنشاطی بود که درپیِ سختی های دوران پس از جنگ حاصل گردید. نیز واکنشی بود دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی، سبک هنری غالب در دهۀ ۱۹۵۰ که شیوه ای جدّی و درون گرا محسوب می شد؛ حال آن که هنر پاپ، بازیگوش و طناز بود و اعتنایی به قواعد دنیای هنر سنّتی نداشت، و اکسپرسیونیسم انتزاعی را بیش از حد روشنفکرانه، ذهنی، و بیگانه با واقعیت به شمار می آورد. این جنبش از عوامل زمینه ساز پیدایش پُست مدرنیسم در فرهنگ غرب از دهۀ ۱۹۷۰ بود. اصطلاح «پاپ آرت» را نخستین بار لارنس اَلووِی (۱۹۲۶ـ۱۹۹۰)، منتقد انگلیسی، حدود ۱۹۵۵ در توصیف آثاری به کار برد که از فرهنگ همگانی مایه می گرفتند. ریچارد همیلتون، از پیش گامان و نمایندگان برجستۀ هنر پاپ، در ۱۹۵۷ آن را مردم پسند، گذرا، مصرفی، کم هزینه، قابل تولید، جوان، شوخ، لوند، فریبنده، پرجاذبه، و پول ساز توصیف کرد. دو هنرمند پیشتاز پاپ آرت در امریکا جاسپر جانز و رابرت راوشنبرگ بودند که تصویرهایی بدیع می ساختند. برای مثال جانز با قوطی های آبجو مجسمه ساخت (بعدها نیز اندی وارهول از قوطی های کنسرو سوپ تصویر ساخت)؛ راوشنبرگ عکس هایی از مجلات پرزرق وبرق را در کُلاژهایش گنجاند. برخی از دیگر هنرمندان برجستۀ پاپ آرت در امریکا عبارت اند از روی لیشتنشتاین که اساس نقاشی هایش را قاب هایی از تصاویر داستان های مصوّر مجلات تشکیل می داد؛ کلاس اولدنبورگ که شاید نامدارترین مجسمه ساز پاپ آرت باشد مجسمه هایی غول پیکر از مواد غذایی ساخته است. خوراکی و اتومبیل، نمادهایی از جامعۀ مصرفی، در کنار دو مضمون عمدۀ دیگر، موزیک و مسائل جنسی، درون مایه های مکرّر پاپ آرت بودند. در انگلستان هنر پاپ کمابیش هم زمان با امریکا در نیمه های دهۀ ۱۹۵۰ شکل گرفت. پیتر بلیک، دیوید هاکنی، آلن جونز، و ادواردو پائولوتسی از سرآمدان آن بودند. برخی از این هنرمندان، همچون هاکنی، هنر پاپ را فقط در دورۀ کوتاهی از فعالیت هنری شان دنبال کردند، لیکن برخی دیگر سخت پای بند آن ماندند. آلن جونز در دهۀ ۱۹۹۰ همچنان آثاری خلق می کرد که به آثارش در دهۀ ۱۹۶۰ بسیار شباهت داشتند. آوازۀ جونز بیشتر حاصل مجسمه هایی به شکل زنانی در جامه های هوس انگیز است که خم شده اند و قالب مبلمان را به خود گرفته اند. ازجمله میزی به شکل یک زن که روی چهار دست و پا نشسته است و شیشۀ میز بر پشتش قرار دارد.
wikijoo: پاپ_آرت