پاوَرَقی نویسی
دهخدا، در لغت نامه، پاورقی (معادل Feuilleton فرانسه و serial انگلیسی) را «قصه و جز آن که در قسمت ذیل اوراق روزنامه نویسند» معنی کرده است. بعدها، با رواج چاپ داستان های دنباله دار در مجله ها، کلمۀ پاورقی مختص داستان شد و برای مقالات، واژۀ دنباله دار، یا مسلسل به کار برده شد. پاورقی داستان پرماجرای مفصلّی بود که هر هفته، قسمت به قسمت، در مجله های عامه پسند چاپ می شد و تیراژ آن ها را به ارقامی حیرت آور می رساند. می توان پاورقی نویسی را نوعی رمان نویسی ژورنالیستی دانست که خصلت سرگرم کنندگی و کشش داستانی اش برجسته تر از دیگر عناصر داستان نویسی است. پاورقی نویسان موفق، بی آن که چندان در بند تهذیب سبک خود باشند، می توانستند حس کنجکاوی خوانندگان را برانگیزند و آنان را در انتظار خواندن ادامۀ ماجرا نگه دارند. اهمیت کار پاورقی نویسان در این است که با عادت دادن خوانندگان کم سواد به خواندن رمان، در جهت تربیت خواننده برای ادبیات متعالی می کوشند. در جست وجوی اولین نمونه های پاورقی نویسی جدید باید به سراغ روزنامه های پاریس در دهۀ ۱۸۳۰ـ۱۸۴۰ برویم؛ زمانی که صاحبان روزنامه ها با چاپ داستان هایی دنباله دار در پای اوراق نشریات خود درصدد بالا بردن شمارگان برآمدند. در آن دورۀ نویسندگانی مثل اونوره دو بالزاک (۱۷۹۹ـ۱۸۵۰)، چارلز دیکنز (۱۸۱۲ـ۱۸۷۰) و فئودور داستایوسکی (۱۸۲۱ـ۱۸۸۱)، برای گذران زندگی، رمان های خود را به صورت دنباله دار در مجلات چاپ می کردند. اما با رونق پاورقی نویسی، یک گروه نویسندۀ حرفه ای پدید آمدند که با تولید داستان هایی براساس الگوهای مشخص روایی، پاورقی نویسی را به یک شغل ژورنالیستی تبدیل کردند. اینان به جای اتکا به حامیان اشرافی پیشین، با چاپ اثر خود در مطبوعات، رمان را به میان عامۀ مردم بردند. منتقدان، معمولاً، پاورقی نویسی را به عنوان یک ژانر ادبی سطح پایین، شایستۀ بررسی نمی دانند. اما آنتونیو گرامشی (۱۸۹۱ـ۱۹۳۷) ادیب و سیاستمدار ایتالیایی با نوشتن رساله ای دربارۀ «داستان های دنباله دار و پسند ادبی عامه» توجه همگان را به اهمیت پاورقی ها جلب کرد. او کوشید با شناخت ساختار این نوع آثار، ساختار خیال ها و آرزوهای عامه را بشناسد و دریابد پاورقی ها به چه چیزی پاسخ می دهند، یا چه خواسته هایی را ارضا می کنند. زیرا گاه آثار کم ارزش تر ادبی، بی واسطه تر از آثار پیشرو، سلیقه ها و مشغله های ذهنی انبوه کتابخوانان را بازتاب می دهند. نخستین مطبوعات ایران، به تبع نشریات اروپایی، اقدام به چاپ مقالات و داستان های دنباله دار کردند. از دورۀ ناصری، روزنامه ها مطالبی غیر داستانی و بیشتر تاریخی را به صورت پاورقی انتشار دادند. در نشریات پیش از انقلاب مشروطه، چاپ رمان های ترجمه شده به شکل پاورقی رایج بود. اما در دورۀ انقلاب، مطبوعات بیشتر به چاپ اخبار و انتقادهای سیاسی می پرداختند و جایی برای چاپ داستان اختصاص نمی دادند. اما در مجلات ادبی سال های پس از انقلاب مشروطه، مثل بهار و دانشکده، چاپ ترجمۀ رمان هایی از ویکتور هوگو، ژول ورن، الکساندر دوما و دیگران رایج بود. نویسندگان نخستین رمان های ایرانی در سال های منتهی به ۱۳۰۰ش، به علت دشواری های چاپ و فروش رمان به صورت کتاب، آثار خود را در پای صفحات نشریات چاپ می کردند. شاید بتوان رمان هایی چون تهران مخوف اثر مرتضی مشفق کاظمی (۱۲۸۱ـ۱۳۵۶)، در ستارۀ ایران (۱۳۰۱) و شهرناز (۱۳۰۴ش) نوشتۀ یحیی دولت آبادی (۱۲۳۸ـ۱۳۱۸) را اولین رمان های فارسی دانست که به شکل پاورقی مطبوعات چاپ شده اند. عباس خلیلی (۱۲۷۲ـ۱۳۵۰) رمان های خود را در روزنامۀ اقدام چاپ می کرد. در روزنامه های شفق سرخ و کوشش، رمان هایی از زین العابدین مؤتمن (۱۲۹۳ـ۱۳۸۴)، رکن زادۀ آدمیت (۱۲۷۸ـ۱۳۵۲) و دیگران چاپ می شد. حتی بوف کور صادق هدایت (۱۲۸۱-۱۳۳۰) به کوشش حمید رهنما، در ۱۳۲۰، در روزنامۀ ایران منتشر شد. در دورۀ رضاشاه، همچنین دو ناشر با نام های کلالۀ خاور و انتشارات افشاری آثار میشل زواگو و پاورقی نویسان ایرانی، مثل حسینقلی مستعان (۱۲۸۳ـ۱۳۶۲) را به شکل جزوه های هفتگی و ماهانه چاپ می کردند. از ۱۳۲۰ با پیدایش مجلات هفتگی، چاپ پاورقی به شکل جزوه از رونق افتاد. تحقیق دربارۀ پاورقی نویسیِ ایرانی بسیار مشکل است، زیرا تنها بخش کوچکی از این آثار به صورت کتاب درآمده است و اغلب آن ها در دوره های مطبوعات پراکنده اند. اما می توان سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵ را دورۀ طلایی پاورقی نویسی دانست. افزایش مجلات و رقابت آن ها برای جذب خواننده، سبب پیدایش یک گروه نویسندۀ حرفه ای شد. بعضی از آنان، مثل مستعان، چنان بارور بودند که می توانستند در یک هفته برای چند مجله پاورقی های گوناگون بنویسند. مجلات به اعتبار پاورقی هایی که چاپ می کردند از شمارگان بالایی برخوردار بودند. از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، اطلاعات هفتگی، صبا، ترقی، کاویان و تهران مصور در صدر بودند. از ۱۳۳۲ به بعد، صبا، کاویان و ترقی تعطیل شدند و سپید و سیاه، روشنفکر، امید ایران، آسیای جوان و سپس اطلاعات بانوان، زن روز و اطلاعات جوانان به این دسته اضافه شدند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، که مطبوعات کمتر امکان پرداختن به مسائل سیاسی را داشتند، پاورقی نویسی اوجی دیگر یافت که تا ۱۳۴۵ طول کشید. پاورقی نویسان هزاران صفحه داستان نوشتند و قهرمانان آثار موفق خود را در داستان های تازه درگیر ماجراهایی دیگر کردند. آنان با توجه به علایق خوانندگان و عکس العمل آن ها داستان را پیش می بردند و به نوعی آنان را در شکل دادن به داستان سهیم می کردند. هر بخش از داستان ـ در یک شماره از مجله ـ طوری پایان می یافت که با برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، او را به خواندن دنبالۀ ماجرا تشویق کند. از این نظر می توان پاورقی نویسی را تداوم رمانس هایی دانست که به وسیلۀ نقّالان روایت می شد. نقّال نیز برای جلب شنونده، هر شب داستان را سر بزنگاه قطع می کرد و شنونده را به شب بعد حواله می داد. مهم ترین پاورقی نویسان دورۀ طلایی ابراهیم مدرسی (۱۲۹۷ـ۱۳۶۸)، حسینقلی مستعان و حسین مسرور (۱۲۶۷ـ۱۳۴۷) بودند. در این دوره، انواع پاورقی ها پدید آمد، گذشته از آثار تاریخی مثل ده نفر قزلباش مسرور یا رابعۀ مستعان و آثار حمزۀ سردادور (۱۲۷۵ـ۱۳۴۹) و سبکتکین سالور (۱۳۰۲ـ۱۳۷۰)، پاورقی های اجتماعی از نوع آفت اثر مستعان، باشرف ها نوشتۀ عماد عصار (۱۲۷۶ـ۱۳۳۶) و تحصیلکرده های مشفق همدانی (۱۲۹۱ـ ) به چاپ رسید. از میان پاورقی های سیاسی می توان به آثار زیر اشاره کرد: لات قاسم لاربن (متولد ۱۲۹۳)، سیصد ضربه شلاق محمود دژکام (۱۲۹۶ـ )، نیمه راه بهشت سعید نفیسی (۱۲۷۴ـ۱۳۴۵)، تازیانه های بهشت ناصر خدایار (۱۲۹۶ـ ) و من جاسوس شوروی در ایران بودم اثر کریم روشنیان. همۀ پاورقی نویسان در زمینۀ نوشتن آثار عاشقانه طبع آزموده اند، اما اوج آن در نوشته های جواد فاضل (۱۲۹۳ـ۱۳۴۰) است. همچنین می توان از پاورقی های مذهبی، مثل پیامبر از زین العابدین رهنما (۱۲۷۲ـ۱۳۶۸) و عشق مقدس مستعان و آثار صادق جلالی، یاد کرد. موفقیت اسمال در نیویورک از حسین مدنی (۱۳۰۵ـ )، سبب پدید آمدن پاورقی های فکاهی شد که از میان آن ها می توان به ژیگولو از جمشید وحیدی اشاره کرد. اما اوج پاورقی نویسی فکاهی در آثار ایرج پزشکزاد (۱۳۰۶ـ )، دایی جان ناپلئون و ماشاءالله خان در دربار هارون الرشید، است. در میان پاورقی نویسان پلیسی نیز کار امیر عشیری (۱۳۰۳ـ ) و پرویز قاضی سعید (۱۳۲۱ـ ) برتر از دیگران است. در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۴۰، اغلب خوانندگان پاورقی، جذب سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی شدند و پاورقی نویسانِ بی بهره از قدرت تخیلِ مستعان، مدرسی و مسرور، به حادثه سازی های بی منطق و برانگیختن احساسات و غرایز خوانندگان روی آوردند. در سال های پس از پیرورزی انقلاب اسلامی، به تدریج برخی از آثار پاورقی نویسان پیشین تجدید چاپ شد. ذبیح الله منصوری با اقتباس های خود از پرخواننده ترین پاورقی نویسان نخستین دهۀ پس از انقلاب بود. در سال های ۱۳۷۰ـ۱۳۸۰ نوشتن رمان های عشقی ـ احساسی از نوع آثار فهیمه رحیمی (۱۳۳۱ـ ) و نسرین ثامنی (۱۳۴۱ـ ) و پاورقی های جنایی ـ پلیسی، از نوع آثار احمد محققی، بیش از دیگر انواع پاورقی رواج یافت. ویژگی قابل توجه این سال ها افزایش عدۀ نویسندگان زن است که عمدتاً پاورقی های عشقی ـ عاطفی می نویسند.
دهخدا، در لغت نامه، پاورقی (معادل Feuilleton فرانسه و serial انگلیسی) را «قصه و جز آن که در قسمت ذیل اوراق روزنامه نویسند» معنی کرده است. بعدها، با رواج چاپ داستان های دنباله دار در مجله ها، کلمۀ پاورقی مختص داستان شد و برای مقالات، واژۀ دنباله دار، یا مسلسل به کار برده شد. پاورقی داستان پرماجرای مفصلّی بود که هر هفته، قسمت به قسمت، در مجله های عامه پسند چاپ می شد و تیراژ آن ها را به ارقامی حیرت آور می رساند. می توان پاورقی نویسی را نوعی رمان نویسی ژورنالیستی دانست که خصلت سرگرم کنندگی و کشش داستانی اش برجسته تر از دیگر عناصر داستان نویسی است. پاورقی نویسان موفق، بی آن که چندان در بند تهذیب سبک خود باشند، می توانستند حس کنجکاوی خوانندگان را برانگیزند و آنان را در انتظار خواندن ادامۀ ماجرا نگه دارند. اهمیت کار پاورقی نویسان در این است که با عادت دادن خوانندگان کم سواد به خواندن رمان، در جهت تربیت خواننده برای ادبیات متعالی می کوشند. در جست وجوی اولین نمونه های پاورقی نویسی جدید باید به سراغ روزنامه های پاریس در دهۀ ۱۸۳۰ـ۱۸۴۰ برویم؛ زمانی که صاحبان روزنامه ها با چاپ داستان هایی دنباله دار در پای اوراق نشریات خود درصدد بالا بردن شمارگان برآمدند. در آن دورۀ نویسندگانی مثل اونوره دو بالزاک (۱۷۹۹ـ۱۸۵۰)، چارلز دیکنز (۱۸۱۲ـ۱۸۷۰) و فئودور داستایوسکی (۱۸۲۱ـ۱۸۸۱)، برای گذران زندگی، رمان های خود را به صورت دنباله دار در مجلات چاپ می کردند. اما با رونق پاورقی نویسی، یک گروه نویسندۀ حرفه ای پدید آمدند که با تولید داستان هایی براساس الگوهای مشخص روایی، پاورقی نویسی را به یک شغل ژورنالیستی تبدیل کردند. اینان به جای اتکا به حامیان اشرافی پیشین، با چاپ اثر خود در مطبوعات، رمان را به میان عامۀ مردم بردند. منتقدان، معمولاً، پاورقی نویسی را به عنوان یک ژانر ادبی سطح پایین، شایستۀ بررسی نمی دانند. اما آنتونیو گرامشی (۱۸۹۱ـ۱۹۳۷) ادیب و سیاستمدار ایتالیایی با نوشتن رساله ای دربارۀ «داستان های دنباله دار و پسند ادبی عامه» توجه همگان را به اهمیت پاورقی ها جلب کرد. او کوشید با شناخت ساختار این نوع آثار، ساختار خیال ها و آرزوهای عامه را بشناسد و دریابد پاورقی ها به چه چیزی پاسخ می دهند، یا چه خواسته هایی را ارضا می کنند. زیرا گاه آثار کم ارزش تر ادبی، بی واسطه تر از آثار پیشرو، سلیقه ها و مشغله های ذهنی انبوه کتابخوانان را بازتاب می دهند. نخستین مطبوعات ایران، به تبع نشریات اروپایی، اقدام به چاپ مقالات و داستان های دنباله دار کردند. از دورۀ ناصری، روزنامه ها مطالبی غیر داستانی و بیشتر تاریخی را به صورت پاورقی انتشار دادند. در نشریات پیش از انقلاب مشروطه، چاپ رمان های ترجمه شده به شکل پاورقی رایج بود. اما در دورۀ انقلاب، مطبوعات بیشتر به چاپ اخبار و انتقادهای سیاسی می پرداختند و جایی برای چاپ داستان اختصاص نمی دادند. اما در مجلات ادبی سال های پس از انقلاب مشروطه، مثل بهار و دانشکده، چاپ ترجمۀ رمان هایی از ویکتور هوگو، ژول ورن، الکساندر دوما و دیگران رایج بود. نویسندگان نخستین رمان های ایرانی در سال های منتهی به ۱۳۰۰ش، به علت دشواری های چاپ و فروش رمان به صورت کتاب، آثار خود را در پای صفحات نشریات چاپ می کردند. شاید بتوان رمان هایی چون تهران مخوف اثر مرتضی مشفق کاظمی (۱۲۸۱ـ۱۳۵۶)، در ستارۀ ایران (۱۳۰۱) و شهرناز (۱۳۰۴ش) نوشتۀ یحیی دولت آبادی (۱۲۳۸ـ۱۳۱۸) را اولین رمان های فارسی دانست که به شکل پاورقی مطبوعات چاپ شده اند. عباس خلیلی (۱۲۷۲ـ۱۳۵۰) رمان های خود را در روزنامۀ اقدام چاپ می کرد. در روزنامه های شفق سرخ و کوشش، رمان هایی از زین العابدین مؤتمن (۱۲۹۳ـ۱۳۸۴)، رکن زادۀ آدمیت (۱۲۷۸ـ۱۳۵۲) و دیگران چاپ می شد. حتی بوف کور صادق هدایت (۱۲۸۱-۱۳۳۰) به کوشش حمید رهنما، در ۱۳۲۰، در روزنامۀ ایران منتشر شد. در دورۀ رضاشاه، همچنین دو ناشر با نام های کلالۀ خاور و انتشارات افشاری آثار میشل زواگو و پاورقی نویسان ایرانی، مثل حسینقلی مستعان (۱۲۸۳ـ۱۳۶۲) را به شکل جزوه های هفتگی و ماهانه چاپ می کردند. از ۱۳۲۰ با پیدایش مجلات هفتگی، چاپ پاورقی به شکل جزوه از رونق افتاد. تحقیق دربارۀ پاورقی نویسیِ ایرانی بسیار مشکل است، زیرا تنها بخش کوچکی از این آثار به صورت کتاب درآمده است و اغلب آن ها در دوره های مطبوعات پراکنده اند. اما می توان سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵ را دورۀ طلایی پاورقی نویسی دانست. افزایش مجلات و رقابت آن ها برای جذب خواننده، سبب پیدایش یک گروه نویسندۀ حرفه ای شد. بعضی از آنان، مثل مستعان، چنان بارور بودند که می توانستند در یک هفته برای چند مجله پاورقی های گوناگون بنویسند. مجلات به اعتبار پاورقی هایی که چاپ می کردند از شمارگان بالایی برخوردار بودند. از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، اطلاعات هفتگی، صبا، ترقی، کاویان و تهران مصور در صدر بودند. از ۱۳۳۲ به بعد، صبا، کاویان و ترقی تعطیل شدند و سپید و سیاه، روشنفکر، امید ایران، آسیای جوان و سپس اطلاعات بانوان، زن روز و اطلاعات جوانان به این دسته اضافه شدند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، که مطبوعات کمتر امکان پرداختن به مسائل سیاسی را داشتند، پاورقی نویسی اوجی دیگر یافت که تا ۱۳۴۵ طول کشید. پاورقی نویسان هزاران صفحه داستان نوشتند و قهرمانان آثار موفق خود را در داستان های تازه درگیر ماجراهایی دیگر کردند. آنان با توجه به علایق خوانندگان و عکس العمل آن ها داستان را پیش می بردند و به نوعی آنان را در شکل دادن به داستان سهیم می کردند. هر بخش از داستان ـ در یک شماره از مجله ـ طوری پایان می یافت که با برانگیختن حس کنجکاوی خواننده، او را به خواندن دنبالۀ ماجرا تشویق کند. از این نظر می توان پاورقی نویسی را تداوم رمانس هایی دانست که به وسیلۀ نقّالان روایت می شد. نقّال نیز برای جلب شنونده، هر شب داستان را سر بزنگاه قطع می کرد و شنونده را به شب بعد حواله می داد. مهم ترین پاورقی نویسان دورۀ طلایی ابراهیم مدرسی (۱۲۹۷ـ۱۳۶۸)، حسینقلی مستعان و حسین مسرور (۱۲۶۷ـ۱۳۴۷) بودند. در این دوره، انواع پاورقی ها پدید آمد، گذشته از آثار تاریخی مثل ده نفر قزلباش مسرور یا رابعۀ مستعان و آثار حمزۀ سردادور (۱۲۷۵ـ۱۳۴۹) و سبکتکین سالور (۱۳۰۲ـ۱۳۷۰)، پاورقی های اجتماعی از نوع آفت اثر مستعان، باشرف ها نوشتۀ عماد عصار (۱۲۷۶ـ۱۳۳۶) و تحصیلکرده های مشفق همدانی (۱۲۹۱ـ ) به چاپ رسید. از میان پاورقی های سیاسی می توان به آثار زیر اشاره کرد: لات قاسم لاربن (متولد ۱۲۹۳)، سیصد ضربه شلاق محمود دژکام (۱۲۹۶ـ )، نیمه راه بهشت سعید نفیسی (۱۲۷۴ـ۱۳۴۵)، تازیانه های بهشت ناصر خدایار (۱۲۹۶ـ ) و من جاسوس شوروی در ایران بودم اثر کریم روشنیان. همۀ پاورقی نویسان در زمینۀ نوشتن آثار عاشقانه طبع آزموده اند، اما اوج آن در نوشته های جواد فاضل (۱۲۹۳ـ۱۳۴۰) است. همچنین می توان از پاورقی های مذهبی، مثل پیامبر از زین العابدین رهنما (۱۲۷۲ـ۱۳۶۸) و عشق مقدس مستعان و آثار صادق جلالی، یاد کرد. موفقیت اسمال در نیویورک از حسین مدنی (۱۳۰۵ـ )، سبب پدید آمدن پاورقی های فکاهی شد که از میان آن ها می توان به ژیگولو از جمشید وحیدی اشاره کرد. اما اوج پاورقی نویسی فکاهی در آثار ایرج پزشکزاد (۱۳۰۶ـ )، دایی جان ناپلئون و ماشاءالله خان در دربار هارون الرشید، است. در میان پاورقی نویسان پلیسی نیز کار امیر عشیری (۱۳۰۳ـ ) و پرویز قاضی سعید (۱۳۲۱ـ ) برتر از دیگران است. در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۴۰، اغلب خوانندگان پاورقی، جذب سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی شدند و پاورقی نویسانِ بی بهره از قدرت تخیلِ مستعان، مدرسی و مسرور، به حادثه سازی های بی منطق و برانگیختن احساسات و غرایز خوانندگان روی آوردند. در سال های پس از پیرورزی انقلاب اسلامی، به تدریج برخی از آثار پاورقی نویسان پیشین تجدید چاپ شد. ذبیح الله منصوری با اقتباس های خود از پرخواننده ترین پاورقی نویسان نخستین دهۀ پس از انقلاب بود. در سال های ۱۳۷۰ـ۱۳۸۰ نوشتن رمان های عشقی ـ احساسی از نوع آثار فهیمه رحیمی (۱۳۳۱ـ ) و نسرین ثامنی (۱۳۴۱ـ ) و پاورقی های جنایی ـ پلیسی، از نوع آثار احمد محققی، بیش از دیگر انواع پاورقی رواج یافت. ویژگی قابل توجه این سال ها افزایش عدۀ نویسندگان زن است که عمدتاً پاورقی های عشقی ـ عاطفی می نویسند.
wikijoo: پاورقی_نویسی