دیکشنری
مترجم
بپرس
پامزد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پامزد. [ م ُ ] ( اِ مرکب ) حق القدم. جعل : و فرع دبیران و پامزد بر سر. ( راحةالصدور راوندی ).
فرهنگ فارسی
پای موزه ( اسم ) پا افزار پای افزار.
فرهنگ عمید
= حق القدم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها