پالش

لغت نامه دهخدا

پالش. [ ل ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از پالودن. افزون شدن و بالیدن و افزایش. ( برهان ). فزونی. افزونی. || تصفیه.

فرهنگ فارسی

پالیدن
( اسم ) بالش .افزایش افزونی فزونی .

فرهنگ معین

(لِ ) (اِمص . ) تصفیه ، پالایش .

فرهنگ عمید

۱. تفحص، جستجو، کاوش.
۲. تصفیه.

پیشنهاد کاربران

بپرس