گویند گرفت یار تو یار دگر
از رشک همی گویند ای جان پدر
جانا تو بگفتگوی ایشان منگر
خرخو بیند که غرقه شد پالانگر.
فرخی.
شبی نعلبندی و پالانگری حق خویش میخواستند از خری.
نظامی.
نمایند هر شب خران را بخواب که پالانگران را ببرده است آب.
سلمان ساوجی ( ازجُنگی خطی مورخ بسال 651 ).