دیکشنری
مترجم
بپرس
پاشکسته
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پاشکسته. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) آنکه پای شکسته دارد. || مجازاً، عاجز. ناتوان.
فرهنگ فارسی
عاجز ناتوان
فرهنگ عمید
۱. کسی یا چیزی که پایش شکسته باشد.
۲. [مجاز] عاجز، ناتوان، زمین گیر.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها