پاسیدن
لغت نامه دهخدا
|| بیدارخوابی داشتن. ( از برهان ). خواب خرگوشی داشتن.
فرهنگ فارسی
پاس داشتن نگاهبانی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (مصدر متعدی ) پاس داشتن، رعایت کردن.
۳. مصدر متعدی ) لمس کردن.
پیشنهاد کاربران
پاس دادن
پاسیدن= لمس کردن، پاس نگهبانی، پاس دادن، لمس کردن ( هنگام سکس و هم آغوشی ) ، رعایت کردن، نگهبانی دادن، مواظبت کردن و. . . . . .