(Pascale Casanova (1959- 2018
منتقد ادبی فرانسوی. در آثار خود به تحلیل مناسبات و شرایط حاکم بر جهان ادبیات می پردازد. اثر شاخص او در این باب که پس از ترجمه به انگلیسی در سال 2004 به منبعی کلاسیک تبدیل شد، جمهوری جهانی ادبیات نام دارد. در ایران نیز نشر مرکز این کتاب را با ترجمه ی شاپور_اعتماد چاپ کرده است. کازانووا، با تأثیرپذیری از جامعه شناس مشهور فرانسوی،پیر بوردیو، جهان ادبیات را به مثابه میدانی توصیف می کند که با روابط قدرتی نابرابر میان فرهنگ ها و زبان های متفاوت سازماندهی شده است. تفاوت در سرمایه ی فرهنگی، مسبب اصلی این نابرابری است. تاریخچه ی هر زبان و آثار شاخصی که در طول تاریخ به آن زبان نگاشته شده، سرمایه ی فرهنگی اش را مشخص می کند. بدین ترتیب، مثلاً زبان هایی مانند انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی، به دلیل سرمایه ی فرهنگی شاخص شان، در مرکز میدان ادبیات قرار می گیرند و زبان های دیگر به نسبت سرمایه ی فرهنگی شان-یا به تعبیر کازانووا، به میزان فاصله ای که با «نصف النهار گرینویچ ادبیات» دارند- موقعیتی در حاشیه ی میدان می یابند. روش های متفاوتی برای تغییر جایگاه در این میدان وجود دارد. یکی از این راه هایشورش علیه سلطه ی فرهنگ های غالب، ترجمه است. در بعضی موارد دیگر، نویسنده ها خود زبان دیگری را برای نوشتن برمی گزینند تا شانس بیشتری برای حضور در مرکز داشته باشند؛ولادیمیر_ناباکوف یا جوزف کنراد در این دسته جای می گیرند.
تمامی آثار کازانووا حول مسئله ی سلطه ی ادبی نوشته شده است. او در تک نگاری هایی تحسین شده در باب بکت و کافکا، انقلاب نمادینی را که این دو به آن دست یافتند، با تعلقشان به ادبیاتی حاشیه ای و زیر سلطه مرتبط می داند. برای مثال، او رمان های کافکا را به مثابه انتقادی هنرمندانه از خشونت نمادین نسبت به یهودیان تعبیر می کند و بر این باور است که موضوع تمایل یهودیان به ادغام در جامعه و مشکلات آن ها در این مسیر، در آثار کافکا به خوبی قابل ردیابی است.
کازانووا قبل از این که خود را وقف پژوهش کند، در رسانه هابه عنوان یکی از مهم ترین منتقدان ادبی فرانسه، حضوری پررنگ داشت. او تهیه کننده ی یک برنامه ی فرهنگی در رادیو بود. همچنین در انتشار مجله ای با عنوان Liber،که توسط پیر بوردیو پایه گذاری شده بود،همکاری می کرد و نیز یکی از ویرایشگران انتشارات کوچکی بود که آن را نیز بوردیو پایه گذاری کرده بود.
در آخرین سال های عمر به مدت سه سال به تدریس در دانشگاه دوک در آمریکا مشغول بود. کازانووا به مدت ده سال با یک بیماری ناعلاج جنگید و در نهایت در 29 سپتامبر 2018 درگذشت.
منتقد ادبی فرانسوی. در آثار خود به تحلیل مناسبات و شرایط حاکم بر جهان ادبیات می پردازد. اثر شاخص او در این باب که پس از ترجمه به انگلیسی در سال 2004 به منبعی کلاسیک تبدیل شد، جمهوری جهانی ادبیات نام دارد. در ایران نیز نشر مرکز این کتاب را با ترجمه ی شاپور_اعتماد چاپ کرده است. کازانووا، با تأثیرپذیری از جامعه شناس مشهور فرانسوی،پیر بوردیو، جهان ادبیات را به مثابه میدانی توصیف می کند که با روابط قدرتی نابرابر میان فرهنگ ها و زبان های متفاوت سازماندهی شده است. تفاوت در سرمایه ی فرهنگی، مسبب اصلی این نابرابری است. تاریخچه ی هر زبان و آثار شاخصی که در طول تاریخ به آن زبان نگاشته شده، سرمایه ی فرهنگی اش را مشخص می کند. بدین ترتیب، مثلاً زبان هایی مانند انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی، به دلیل سرمایه ی فرهنگی شاخص شان، در مرکز میدان ادبیات قرار می گیرند و زبان های دیگر به نسبت سرمایه ی فرهنگی شان-یا به تعبیر کازانووا، به میزان فاصله ای که با «نصف النهار گرینویچ ادبیات» دارند- موقعیتی در حاشیه ی میدان می یابند. روش های متفاوتی برای تغییر جایگاه در این میدان وجود دارد. یکی از این راه هایشورش علیه سلطه ی فرهنگ های غالب، ترجمه است. در بعضی موارد دیگر، نویسنده ها خود زبان دیگری را برای نوشتن برمی گزینند تا شانس بیشتری برای حضور در مرکز داشته باشند؛ولادیمیر_ناباکوف یا جوزف کنراد در این دسته جای می گیرند.
تمامی آثار کازانووا حول مسئله ی سلطه ی ادبی نوشته شده است. او در تک نگاری هایی تحسین شده در باب بکت و کافکا، انقلاب نمادینی را که این دو به آن دست یافتند، با تعلقشان به ادبیاتی حاشیه ای و زیر سلطه مرتبط می داند. برای مثال، او رمان های کافکا را به مثابه انتقادی هنرمندانه از خشونت نمادین نسبت به یهودیان تعبیر می کند و بر این باور است که موضوع تمایل یهودیان به ادغام در جامعه و مشکلات آن ها در این مسیر، در آثار کافکا به خوبی قابل ردیابی است.
کازانووا قبل از این که خود را وقف پژوهش کند، در رسانه هابه عنوان یکی از مهم ترین منتقدان ادبی فرانسه، حضوری پررنگ داشت. او تهیه کننده ی یک برنامه ی فرهنگی در رادیو بود. همچنین در انتشار مجله ای با عنوان Liber،که توسط پیر بوردیو پایه گذاری شده بود،همکاری می کرد و نیز یکی از ویرایشگران انتشارات کوچکی بود که آن را نیز بوردیو پایه گذاری کرده بود.
در آخرین سال های عمر به مدت سه سال به تدریس در دانشگاه دوک در آمریکا مشغول بود. کازانووا به مدت ده سال با یک بیماری ناعلاج جنگید و در نهایت در 29 سپتامبر 2018 درگذشت.
wikijoo: پاسکال_کازانووا