دیکشنری
مترجم
بپرس
پاسوار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پاسوار. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) سوارپا. پیاده جلد و چابک. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) سوارپا پیاد. جلد و چابک .
سوار پا پیاده جلد و چابک
فرهنگ معین
(سَ ) (اِمر. ) پیادة جلد و چابک .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها