پاسلار

لغت نامه دهخدا

پاسلار. ( اِخ ) دیهی به نیم فرسنگی مغرب قیر.

فرهنگ فارسی

دیهی به نیم فرسنگی مغرب قیر

پیشنهاد کاربران

پاسلار/پاسالار که در شهرستان ممسنی استان فارس باباسالار وبارسلار نیز تلفظ می شوند از ریشه کلمه پاپی سالار است چه که از سالاری های تابع ایل پاپی لرستان اشتقاق یافته اند
مثل پاپی خادم ها ویا پاپی مرادی ها وامثالهم.
ضرغام دهقان ( مر زبان ) ، پژوهشگرتاریخ
خرداد۱۴۰۴
پاسلار و پاسالار لقب قبیله ای بزرگ هست که اکثر ساکن سه استان فارس؛ هرمزگان و بوشهر هستند و در عهد صفویه به لقب اسفهسالار شناخته می شدند به معنی و مفهوم سپهسالار ؛ سپاهسالار و سردار سپاه هست. . . .
ابوذرعالی پاسلار اعلامرودشت فارس.
پاسلار و پاسالار لقب قبیله ای هست که اکثر در جنوب کشور ساکن هستند و در عهد صفویه به لقب اسفهسالار شناخته می شدند و به معنی و مفهوم سپهسالار. . سپاهسالار. . و سردار سپاه هست. . .
محافظ اعظم
پاسلار به معنی نگهبان لار
بزرگ نگهبان ، محافظ اعظم

بپرس