پاسخگو


معنی انگلیسی:
accountable, amenable, answerable, respondent, responsible, responsive, liable

مترادف ها

responder (اسم)
برق سنج، جواب گو، پاسخگو، ماده اصلی خرج فشنگ

پیشنهاد کاربران

بپرس