پاسبک

لغت نامه دهخدا

پاسبک. [ س َ ب ُ ] ( ص مرکب ) مبارک قدم. مقابل پاسنگین. || جِلف. بی وقار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- کسی که قدمش مبارک است مقابل پاسنگین . ۲- جلف بی وقار.
مبارک قدم مقابل پا سنگین

فرهنگ معین

(سَ بُ )(اِمر. )۱ - خوش قدم . ۲ - جلف ، بی وقار.

پیشنهاد کاربران

در قدیم به معنی زاییدن و فارغ شدن کاربرد داشته.
میگفتن زن فلانی پا سبک نکرده. . . ؟
یعنی زایمان نکرده

بپرس