پاسارگادی نوشته هردوت بوده نه تاریخ مطلق و حتی کتسیاس و نیکلای دمشقی این نظریه رو رد کرده اند و اشاره کرده اند کورش از قبیله چادرنشین امرده بوده و همچنین مطالعات لوحه های گلی و کتیبه های داراوهوش ( داراوهومن اسفندیار به اوستایی ) نشان داده که قبیله ایی به نام پاسارگادی وجود خارجی نداشته و اشتباه هردوت در خواندن شهر به نام قبیله بوده است. نام قبیله هخامنشیان پتیش خوری در منابع آشوری و استرابو و پتیش هوری در کتیبه های داراوهوش برگرفته از پتیش یا پای و هورشید ( خورشید ) به معنای برآفتاب و ممکن هست همین قبیله برآفتابی باشه که هنوز نامش از ممسنی تا کرمانشاه وجود داره طایفه ایی که از پارس نسا پایتخت ویشتاسپ شاه ( گشتاسپ ) میان مرو و بلخ به لیدوما ممسنی فارس آمد و املاک آن از حدود شیراز تا بهبهان بوده همچنین نام دیگر پارس نسا خراسان کهن پتیشخوار بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
کورش ارتباطی به خاندان هخامنشی نداره او تنها رابطه فرعی با هخامنشیان داشت و در تاریخ مسعودی، طبری، ابن اثیر، ابن خلدون، بلعمی، ابن بلخی از مادری یهودی و دست نشانده ویشتاسپ شاه ( گشتاسپ ) در بابل بوده و خودش هم استوانه ایی داره که ۴ سرزمین نام برده که ۳ تاش در میان رودان بوده و حتی از سرزمین ماد هم نام نبرده در حالیکه داریوش از ۲۳ سرزمین با لقب شاه شاهان نام برده که ملک گشتاسپ شاه پدرش بود و داریوش بود که پایتخت رو از خراسان به شوش آورد. کورش در منابع یونانی فردی جنگ افروز و غاصب و به نوشته هردوت یک پارسی رده پایین معرفی شده که حتی پدرش هم شاه نبوده و ژان پرو در کتاب داریوش شاه بزرگ کورش را غاصب ملک آرشام معرفی کرده فردی غیرهخامنشی که پس از غصب ملک آرشام در پاسارگاد خود را به هخامنشیان منسوب کرد در حالیکه در استوانه و کتیبه اور بابل نامی از هخامنش نیاورده و همچنین داریوش در بیستون در ردیف شاهان پیش از خود نامی از کورش و کمبوجه نیاورده و کمبوجه را در داستان گؤمات مغ شاهی محلی در جغرافیای بیستون معرفی کرده و گفته از تخمه ما بود نه خاندان ما. . . کمبوجه نامی پسر کورش از تخمه ما او اینجا شاه بود. . . ( تخمه، اینجا ) .
پاسارگادی وجود خارجی نداشته و باصری هم به استناد دهها سند از اعراب بصره هستن همان طور که شول به استناد ۱۰۰ سند از ترک های هیون هیطالیه هستن مجموعه ایی از سکاهای ایرانی و نژاد زرد که بزرگ آنها ارجاسپ شولی بود که کی ویشتاسپ پدر داراوهوش در جنگ پتیشخوار نابودش کرد و در زمان ساسانیان هم به شدیدترین شکل سرکوب شدن و انوشیروان تنها ۸۰ شولی را زنده نگه داشت. دکتر نفیسی، یونگ باستان شناس ویندفر زبان شناس ویلیام داگلاس، بهمن کریمی، بارون دوبد چارلز ماسون و. . . که لرها را بزرگترین گروه آریایی ایران ویچ خراسان و آسیای میانه بازماندگان هخامنشیان ( کیانیان لهراسپی ) و ساسانیان معرفی کرده اند نه از باصری نامی برده اند نه از شول و این همه جنگ برای ایران زمین از جنگ های شامات تا عثمانی تا آزادسازی هرات تا آزادسازی هرمز تا ۱۷ نبرد در بغداد که لرها شرکت داشتن نه از شول نامی هست نه باصری و گروهی که در کوچکترین مرز ایران نامی ازشون نیست خود را به هخامنشی و ساسانی منسوب می کنند که اصالت خراسانی و آسیای میانه داشتن و از جبال اوپاریسن یا هندوکوش بودن و همه عمر خود را در جنگ گاه ها و شکارگاه ها گذرانده بودن و نام پارس و ایران رو هم از خراسان آوردن که به نوشته استرابو با بلخی ها و سغدی ها هم زبان بودن.
کورش رو بهتر می خواین بشناسین به کتاب فراماسونری در ایران از اسماعیل رایین رجوع کنید که نام لژ اسکاتلندی ماسون کورش بود با مهر محرمانه و بایگانی شود و ماسون ها کورش را اولین ماسون می دانستند. . . کورش پسر شینارد بنی اسراییل که به آستیاگ مغ زرتشتی پسر کی خسرو ( کوی هؤوسره، هوخشتره ) یورش برد و ضد اربابان خود چون آستیاگ و آرسامه ( لهراسپه ) کودتا کرد چون ضد زرتشت بود در قرن ۲۰ به لطف فراماسون و پهلوی ماسون تبدیل به شاه ایران شد و همچنین امروزه نظریه کشته شدن این فرد غاصب توسط ویشتاسپ شاه حامی زرتشت و پدر داریوش مطرح هست ویشتاسپی که از پارس نسا خراسان به پارس آمد بنیان آتشکده استخر گذاشت و کتاب اوستا به کعبه زرتشت سپرد کسی که بنیان گذار ایران زرتشتی و پادشاهی یکپارچه زرتشتی ایران بود و ۲۰ فرزند در راه زرتشت داد و شورش های بیستون هم شورش مهرپرستان بوده همان طور که داریوش آورده آن سکاها آن خوزی ها بی وفا بودن اهورامزدا را پرستش نمی کردن و حتی در اوستا نام دختر ویشتاسپ آتوسه هست و میان اعراب مشهور به ذولقرنین بود به دلیل جنگاوری افسانه واری که داشت و بر کلاهخود ۲ پرهما می بست که شد رسم پوشش همه فرماندهان ایرانی تا دوره اسلامی و پارتیزان های اروپا و هنوز در تعزیه ها باقیست و همه تاریخش در قرن ۲۰ از سوی نویسندگان ماسون به نام کورش اشکنازی نوشته شد.
این آقایی هم که نوشته باصری تنها در فارس هست ظاهرا خبر نداره که فارس امروز یک سوم فارس قدیم هست حتی یک چهارم که فارس تا زمان قاجار تا رامهرمز بود و در کتاب معجم البلدان غرب فارس تا اهواز و شرق آن تا مکران و شمال آن تا به خراسان بوده و حتی داریوش در بیستون به بالاگریوه شمال خوزستان که طایفه وهیزداته پارسی ساکن بود به نام یوتیی ( جودکی امروزی ) پارس گفته. انشان به نوشته تویین بی در بالاگریوه بوده و این بیضا یا نسا ( از نام نیسایه خراسان ) بنیان آن به ویشتاسپ شاه منسوب است و هیچ ارتباطی به کورش نداره و حتی مشخص نیست که منظور بیضا کجا بوده آیا دژ اسپید ممسنی یا داراسپید در بلوک طایفه جاویدی ممسنی که به گفته دیاکونف گوچهر بازرنگی در داراسپید بوده یا همین بیضا که زمان قاجار از خاک ممسنی جدا شد به همراه سپیدان دشت ارژن و بیشاپور چون بیضا به معنای سفید هست و چند ناحیه این نام رو داشته اند.
... [مشاهده متن کامل]
کورش ارتباطی به خاندان هخامنشی نداره او تنها رابطه فرعی با هخامنشیان داشت و در تاریخ مسعودی، طبری، ابن اثیر، ابن خلدون، بلعمی، ابن بلخی از مادری یهودی و دست نشانده ویشتاسپ شاه ( گشتاسپ ) در بابل بوده و خودش هم استوانه ایی داره که ۴ سرزمین نام برده که ۳ تاش در میان رودان بوده و حتی از سرزمین ماد هم نام نبرده در حالیکه داریوش از ۲۳ سرزمین با لقب شاه شاهان نام برده که ملک گشتاسپ شاه پدرش بود و داریوش بود که پایتخت رو از خراسان به شوش آورد. کورش در منابع یونانی فردی جنگ افروز و غاصب و به نوشته هردوت یک پارسی رده پایین معرفی شده که حتی پدرش هم شاه نبوده و ژان پرو در کتاب داریوش شاه بزرگ کورش را غاصب ملک آرشام معرفی کرده فردی غیرهخامنشی که پس از غصب ملک آرشام در پاسارگاد خود را به هخامنشیان منسوب کرد در حالیکه در استوانه و کتیبه اور بابل نامی از هخامنش نیاورده و همچنین داریوش در بیستون در ردیف شاهان پیش از خود نامی از کورش و کمبوجه نیاورده و کمبوجه را در داستان گؤمات مغ شاهی محلی در جغرافیای بیستون معرفی کرده و گفته از تخمه ما بود نه خاندان ما. . . کمبوجه نامی پسر کورش از تخمه ما او اینجا شاه بود. . . ( تخمه، اینجا ) .
پاسارگادی وجود خارجی نداشته و باصری هم به استناد دهها سند از اعراب بصره هستن همان طور که شول به استناد ۱۰۰ سند از ترک های هیون هیطالیه هستن مجموعه ایی از سکاهای ایرانی و نژاد زرد که بزرگ آنها ارجاسپ شولی بود که کی ویشتاسپ پدر داراوهوش در جنگ پتیشخوار نابودش کرد و در زمان ساسانیان هم به شدیدترین شکل سرکوب شدن و انوشیروان تنها ۸۰ شولی را زنده نگه داشت. دکتر نفیسی، یونگ باستان شناس ویندفر زبان شناس ویلیام داگلاس، بهمن کریمی، بارون دوبد چارلز ماسون و. . . که لرها را بزرگترین گروه آریایی ایران ویچ خراسان و آسیای میانه بازماندگان هخامنشیان ( کیانیان لهراسپی ) و ساسانیان معرفی کرده اند نه از باصری نامی برده اند نه از شول و این همه جنگ برای ایران زمین از جنگ های شامات تا عثمانی تا آزادسازی هرات تا آزادسازی هرمز تا ۱۷ نبرد در بغداد که لرها شرکت داشتن نه از شول نامی هست نه باصری و گروهی که در کوچکترین مرز ایران نامی ازشون نیست خود را به هخامنشی و ساسانی منسوب می کنند که اصالت خراسانی و آسیای میانه داشتن و از جبال اوپاریسن یا هندوکوش بودن و همه عمر خود را در جنگ گاه ها و شکارگاه ها گذرانده بودن و نام پارس و ایران رو هم از خراسان آوردن که به نوشته استرابو با بلخی ها و سغدی ها هم زبان بودن.
کورش رو بهتر می خواین بشناسین به کتاب فراماسونری در ایران از اسماعیل رایین رجوع کنید که نام لژ اسکاتلندی ماسون کورش بود با مهر محرمانه و بایگانی شود و ماسون ها کورش را اولین ماسون می دانستند. . . کورش پسر شینارد بنی اسراییل که به آستیاگ مغ زرتشتی پسر کی خسرو ( کوی هؤوسره، هوخشتره ) یورش برد و ضد اربابان خود چون آستیاگ و آرسامه ( لهراسپه ) کودتا کرد چون ضد زرتشت بود در قرن ۲۰ به لطف فراماسون و پهلوی ماسون تبدیل به شاه ایران شد و همچنین امروزه نظریه کشته شدن این فرد غاصب توسط ویشتاسپ شاه حامی زرتشت و پدر داریوش مطرح هست ویشتاسپی که از پارس نسا خراسان به پارس آمد بنیان آتشکده استخر گذاشت و کتاب اوستا به کعبه زرتشت سپرد کسی که بنیان گذار ایران زرتشتی و پادشاهی یکپارچه زرتشتی ایران بود و ۲۰ فرزند در راه زرتشت داد و شورش های بیستون هم شورش مهرپرستان بوده همان طور که داریوش آورده آن سکاها آن خوزی ها بی وفا بودن اهورامزدا را پرستش نمی کردن و حتی در اوستا نام دختر ویشتاسپ آتوسه هست و میان اعراب مشهور به ذولقرنین بود به دلیل جنگاوری افسانه واری که داشت و بر کلاهخود ۲ پرهما می بست که شد رسم پوشش همه فرماندهان ایرانی تا دوره اسلامی و پارتیزان های اروپا و هنوز در تعزیه ها باقیست و همه تاریخش در قرن ۲۰ از سوی نویسندگان ماسون به نام کورش اشکنازی نوشته شد.
این آقایی هم که نوشته باصری تنها در فارس هست ظاهرا خبر نداره که فارس امروز یک سوم فارس قدیم هست حتی یک چهارم که فارس تا زمان قاجار تا رامهرمز بود و در کتاب معجم البلدان غرب فارس تا اهواز و شرق آن تا مکران و شمال آن تا به خراسان بوده و حتی داریوش در بیستون به بالاگریوه شمال خوزستان که طایفه وهیزداته پارسی ساکن بود به نام یوتیی ( جودکی امروزی ) پارس گفته. انشان به نوشته تویین بی در بالاگریوه بوده و این بیضا یا نسا ( از نام نیسایه خراسان ) بنیان آن به ویشتاسپ شاه منسوب است و هیچ ارتباطی به کورش نداره و حتی مشخص نیست که منظور بیضا کجا بوده آیا دژ اسپید ممسنی یا داراسپید در بلوک طایفه جاویدی ممسنی که به گفته دیاکونف گوچهر بازرنگی در داراسپید بوده یا همین بیضا که زمان قاجار از خاک ممسنی جدا شد به همراه سپیدان دشت ارژن و بیشاپور چون بیضا به معنای سفید هست و چند ناحیه این نام رو داشته اند.
هخامنشیان از ایل پاسارگادی بودند و مقر این ایل فقط در استان فارس و بخشهایی از استان بوشهر و بویر احمد بوده ، و در حال حاضر هم ایل باصری از بازماندگان همین ایل پاسارگادی هستند شامل مردم شهر شیراز ، مرودشت و تمامی ساکنان استان فارس است .
کورش از قبیله چادرنشین امرده بود و هخامنشیان از قبیله پاتیش هووریش یا برآفتابی بودن و کورش هرگز هخامنشی نبود بلکه در همه منابع چون مسعودی طبری بلعمی ابن اثیر ابن خلدون و. . . دست نشانده کی ویشتاسپ پدر داریوش یا دریه وهوش یا دریه وهومن اوستایی در بابل آنچه استوانه خود او هم تأیید می کند و در استوانه از هیچ سرزمینی درون ایران امروزی نام نبرده به جز انشان که دودمانش را معرفی کرده و انشان یا پرسوش باستان به نظر تووین بی اشمیت جرج کامرون و گیرشمن در بالاگریوه تا کرمانشاه و لرستان بوده و طوایف پارسی مارافی ( مافی ) و ماسپی هنوز هم در لرستان و ایلام هستن و داریوش هم در بیستون اشاره کرده که کمبوجه نامی از تخمه ما اینجا شاه بود. . . اینجا؟؟
... [مشاهده متن کامل]
اینجا را در بیستون گفته که همان انشان یا پرسوش بوده.
هخامنشیان از خاندان اشرافی گوبری یا گبریاس بودن از قبیله پتیش هووری به مرکزیت لیدوما.
شاهی به نام کورش در منابع ایرانی وجود ندارد و طبری آورده که کی رش او هرگز شاه نشد و از سوی کیانیان فرمانروای خوزستان تا بابل بود.
کورش از قبیله امرده بود و همه یونانیان اشاره کرده اند یک پارسی رده پایین بود و کتسیاس خیلی آشکار آورده که راهزن بود و بارها تازیانه خورد نه هخامنشی بود نه نسبتی با آستیاگ داشت هردوت آورده یک پارسی رده پایین بود و نیکلای دمشقی آورده که پدرش راهزن حرفه ایی و غیرهخامنشی بود.
مسعودی آورده که ویشتاسپ بخت نصر را برکنار کرد و کورش را جای او نشاند و هرچند گفته اند بخت نصر شاه بود ولی او مرزبان بابل بود.
بخت نصر=بوخت نرسیه در منابع ساسانی یا رهام.
کورش ۱۰۰ ساله شده شاه ایران که حتی بر خلاف استوانه خود اوست.
آمیانوس روزگار ساسانی آورده که ویشتاسپ ( هیستاسپ به یونانی و گشتاسپ به پهلوی ) پادشاه بزرگ و خردمند که جسورانه به عمق هند نفوذ کرد و آورده که زرتشت به دربار ویشتاسپ پدر داریوش رفت.
ابن خلدون آورده که داریوش پسر کی ویشتاسپ و کورش داماد دارا پادشاه ایران بود.
همه منابع دوره اسلامی که عمدتا از پهلوی ساسانی گرفته اند آورده اند که مادر کورش از بنی اسراییل بود و از زنان اسیر روزگار یورش کی لهراسپ ( ائورت اسپه=آرسامه ) به اورشلیم بوده است.
کی لهراسپ جهاندار مشهور به جبار پدر کی ویشتاسپ سلحشور که برای مقابله با سکاهای ماساگت پایتخت را از استخر به بلخ برد.
بلخ این بلخ نیست بلکه بهل بامی یا بلخ مشرق یا همان نیسا پارت یا خراسان هست که مرکز فرمانروایی ایران کیانی روزگار کی ویشتاسپ کلاهخود همای بود ( به رسم رزم آوری به کلاهخود پرشاهین جنگی می بست ) و داریوش هم در بیستون آورده که پدرم ویشتاسپ او در پارت بود.
برخلاف ایده کورشیان که می خواهند ویشتاسپ را ساتراپ کورش بدانند نه تقسیمات ساتراپی زمان کورش بوده نه داریوش به ویشتاسپ عنوان ساتراپی در بیستون داده.
... [مشاهده متن کامل]
اینجا را در بیستون گفته که همان انشان یا پرسوش بوده.
هخامنشیان از خاندان اشرافی گوبری یا گبریاس بودن از قبیله پتیش هووری به مرکزیت لیدوما.
شاهی به نام کورش در منابع ایرانی وجود ندارد و طبری آورده که کی رش او هرگز شاه نشد و از سوی کیانیان فرمانروای خوزستان تا بابل بود.
کورش از قبیله امرده بود و همه یونانیان اشاره کرده اند یک پارسی رده پایین بود و کتسیاس خیلی آشکار آورده که راهزن بود و بارها تازیانه خورد نه هخامنشی بود نه نسبتی با آستیاگ داشت هردوت آورده یک پارسی رده پایین بود و نیکلای دمشقی آورده که پدرش راهزن حرفه ایی و غیرهخامنشی بود.
مسعودی آورده که ویشتاسپ بخت نصر را برکنار کرد و کورش را جای او نشاند و هرچند گفته اند بخت نصر شاه بود ولی او مرزبان بابل بود.
بخت نصر=بوخت نرسیه در منابع ساسانی یا رهام.
کورش ۱۰۰ ساله شده شاه ایران که حتی بر خلاف استوانه خود اوست.
آمیانوس روزگار ساسانی آورده که ویشتاسپ ( هیستاسپ به یونانی و گشتاسپ به پهلوی ) پادشاه بزرگ و خردمند که جسورانه به عمق هند نفوذ کرد و آورده که زرتشت به دربار ویشتاسپ پدر داریوش رفت.
ابن خلدون آورده که داریوش پسر کی ویشتاسپ و کورش داماد دارا پادشاه ایران بود.
همه منابع دوره اسلامی که عمدتا از پهلوی ساسانی گرفته اند آورده اند که مادر کورش از بنی اسراییل بود و از زنان اسیر روزگار یورش کی لهراسپ ( ائورت اسپه=آرسامه ) به اورشلیم بوده است.
کی لهراسپ جهاندار مشهور به جبار پدر کی ویشتاسپ سلحشور که برای مقابله با سکاهای ماساگت پایتخت را از استخر به بلخ برد.
بلخ این بلخ نیست بلکه بهل بامی یا بلخ مشرق یا همان نیسا پارت یا خراسان هست که مرکز فرمانروایی ایران کیانی روزگار کی ویشتاسپ کلاهخود همای بود ( به رسم رزم آوری به کلاهخود پرشاهین جنگی می بست ) و داریوش هم در بیستون آورده که پدرم ویشتاسپ او در پارت بود.
برخلاف ایده کورشیان که می خواهند ویشتاسپ را ساتراپ کورش بدانند نه تقسیمات ساتراپی زمان کورش بوده نه داریوش به ویشتاسپ عنوان ساتراپی در بیستون داده.
در پاسخ دو دوست بالا باید بگم که پارس فقط استان فارس نیست و همه پارسیان را پارس گویند و دوم اینکه نام درست فارس پاسارگاد است و همه مردم این استان با بوشهر و هرمزگان و بخشهایی از کهگیلویه و خوزستان پاسارگادی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
هستن نه طایفه یا منتطقه خاص دوم آنکه هخامنشیان به افتخار همه پارسیان نام شهری که ساختند را پارسه گذاشتندو این به معنی این نیست که فقط ساکنان همین شهر پارسی هستنچرا که هخامنشیان در اصل از پارسوماش و پیش از آن از پارسوآ ( زاگروس ) برخواسته بودند همه ده و دوازه قوم نامبرده پارسی هستند و همه آنها در این سرزمین و از نام پارس سهم دارند
پاسارگادیان، پانثالیان، گرمانیان دروسیان ( فارسها بلوچها پارتیان ) مارفیان ( لربزرگ ) مه آسپیان ( لرکوچک یا همان آسپیان، که کآسپی در زبان آشوری خوانده شده اند )
دروپیک ها، داهیان آمردها ( شمالیها و کاسپین نشینان ) ، اسگارتیها ( زگروسیها، )
... [مشاهده متن کامل]
و. . . . . . . .
اینها و چند قوم دیگر همه قومهای پارسی بودند که کوروش نیز با آنها پیمان یگانگی بست و شاهنشاهی پارسیان را پدید آوردند
دروپیک ها، داهیان آمردها ( شمالیها و کاسپین نشینان ) ، اسگارتیها ( زگروسیها، )
... [مشاهده متن کامل]
و. . . . . . . .
اینها و چند قوم دیگر همه قومهای پارسی بودند که کوروش نیز با آنها پیمان یگانگی بست و شاهنشاهی پارسیان را پدید آوردند
طایفه ای به نام پاسارگادی وجود نداشته که عده ای سرخود باصری را به آن متصل می دانند.
از همان آغاز هم هخامنشی شناسان با دیده تردید به گفته هرودت می نگریستند و پاسرگد را نام یک شهر می دانستند نه یک طایفه و اصولا نام این شهر در هیچ کتیبه ای هم آورده نشده است. تنها در لوحه های گلی چنین نامی وجود دارد که نام یک شهر هست و معلوم هم نیست اشاره به همین پاسارگاد باشد.
... [مشاهده متن کامل]
هخامنشیان از طایفه ای به نام پاتیش هووریش به معنای سرزمین برآفتاب به مرکزیت کاخ هخامنشی لیدوما کشف شده در ممسنی فارس بوده اند. پاتیش هووریش طایفه کاید و حاکم بزرگ پارس گووبره پدر زن داریوش بزرگ بوده است و تنها طایفه ایست که در شرح قیام ۷ یار در کتیبه بیستون آمده است.
ملکه آرته بامه دختر گووبره اولین و نیرومند ترین همسر داریوش و تنها همسر داریوش که لقب ملکه داشته و چون پدرش مالک بزرگ پارس بوده و مقر خاندانی آنها همین کاخ لیدوما ممسنی بوده است. مطالعات گیرشمن و هرتسفلد به کشف آرامگاه چیش پیش و کورش اول هخامنشی در بلوک رستم ممسنی انجامید و گیرشمن این منطقه را سرزمین اولین طوایف پارسی نامیده است.
ممسنی ناحیه ۴ راه شاهی و بزرگترین ناحیه و ۱۳ منزلگاه و کاخ در این منطقه در لوحه ها آمده است از جمله تیرازیس ( شیرازیس ) ، ایستگاه چاپار کورا و ۳ کاخ هخامنشی که لیدوما یکی از آنها می باشد.
زادگاه هخامنشیان در ممسنی فارس بوده و آرامگاه اولین شهریاران هخامنشی در این منطقه قرار دارد و مرکز خاندانی و طایفه ایی آنها بوده است. ساسانیان هم از دودمان هخامنشی و از همین منطقه برخاستند.
هرودت یا اشتباه نگارشی کرده یا چون این ها حاکم ارگ های مرز پارس و ماد یعنی پاسارگاد بوده اند اینها را پاسارگادی نامیده است و حتی استرابو هیچ نامی از پاسارگادی نیاورده ولی از پاتیش هووریش ها به صورت پتیش خواری از طوایف بزرگ پارس نام برده است.
نه پاسارگادی وجود داشته نه در هیچ کتیبه ای آمده نه باصری ارتباطی به پاسارگادی دارد و این سخنان بی اساس تاریخی در کتاب هیچ هخامنشی شناسی بزرگی نوشته نشده و در هیچ کجای جهان همچنین سخنانی اعتبار تاریخی ندارند.
پاتیش هووریش به معنای سرزمین برآفتاب و احتمالا همان هست که امروزه در جاوید ممسنی برآفتاب نامیده می شود. اتحادیه ای هم به نام همین طایفه در زمان داریوش تشکیل شده بود. وقتی آرامگاه چیش پیش و کورش اول و آن همه کاخ و منزلگاه در ممسنی قرار دارد و خود مماسن مرزداران شهر کورا که نبردشان با اسکندر مشهور است پس شما در پاسارگاد دنبال چه می گردید که ارگ های مرز پارس و ماد بوده و جزو سرزمین انشان هم نبوده است.
یونانیان دری وری زیاد فرموده اند از جمله همین پاسارگادیی که مورد تردید همه بود از جمله فتح بابل توسط کورش در حالیکه توسط گووبره پدر زن داریوش صورت گرفته و از جمله اتوسه ملکه داریوش در حالیکه در لوحه های گلی ملکه داریوش آرته بامه دختر کاید بزرگ پارس گووبره بوده و هیچ نامی از آتوسه در لوحه های گلی وجود ندارد!
از همان آغاز هم هخامنشی شناسان با دیده تردید به گفته هرودت می نگریستند و پاسرگد را نام یک شهر می دانستند نه یک طایفه و اصولا نام این شهر در هیچ کتیبه ای هم آورده نشده است. تنها در لوحه های گلی چنین نامی وجود دارد که نام یک شهر هست و معلوم هم نیست اشاره به همین پاسارگاد باشد.
... [مشاهده متن کامل]
هخامنشیان از طایفه ای به نام پاتیش هووریش به معنای سرزمین برآفتاب به مرکزیت کاخ هخامنشی لیدوما کشف شده در ممسنی فارس بوده اند. پاتیش هووریش طایفه کاید و حاکم بزرگ پارس گووبره پدر زن داریوش بزرگ بوده است و تنها طایفه ایست که در شرح قیام ۷ یار در کتیبه بیستون آمده است.
ملکه آرته بامه دختر گووبره اولین و نیرومند ترین همسر داریوش و تنها همسر داریوش که لقب ملکه داشته و چون پدرش مالک بزرگ پارس بوده و مقر خاندانی آنها همین کاخ لیدوما ممسنی بوده است. مطالعات گیرشمن و هرتسفلد به کشف آرامگاه چیش پیش و کورش اول هخامنشی در بلوک رستم ممسنی انجامید و گیرشمن این منطقه را سرزمین اولین طوایف پارسی نامیده است.
ممسنی ناحیه ۴ راه شاهی و بزرگترین ناحیه و ۱۳ منزلگاه و کاخ در این منطقه در لوحه ها آمده است از جمله تیرازیس ( شیرازیس ) ، ایستگاه چاپار کورا و ۳ کاخ هخامنشی که لیدوما یکی از آنها می باشد.
زادگاه هخامنشیان در ممسنی فارس بوده و آرامگاه اولین شهریاران هخامنشی در این منطقه قرار دارد و مرکز خاندانی و طایفه ایی آنها بوده است. ساسانیان هم از دودمان هخامنشی و از همین منطقه برخاستند.
هرودت یا اشتباه نگارشی کرده یا چون این ها حاکم ارگ های مرز پارس و ماد یعنی پاسارگاد بوده اند اینها را پاسارگادی نامیده است و حتی استرابو هیچ نامی از پاسارگادی نیاورده ولی از پاتیش هووریش ها به صورت پتیش خواری از طوایف بزرگ پارس نام برده است.
نه پاسارگادی وجود داشته نه در هیچ کتیبه ای آمده نه باصری ارتباطی به پاسارگادی دارد و این سخنان بی اساس تاریخی در کتاب هیچ هخامنشی شناسی بزرگی نوشته نشده و در هیچ کجای جهان همچنین سخنانی اعتبار تاریخی ندارند.
پاتیش هووریش به معنای سرزمین برآفتاب و احتمالا همان هست که امروزه در جاوید ممسنی برآفتاب نامیده می شود. اتحادیه ای هم به نام همین طایفه در زمان داریوش تشکیل شده بود. وقتی آرامگاه چیش پیش و کورش اول و آن همه کاخ و منزلگاه در ممسنی قرار دارد و خود مماسن مرزداران شهر کورا که نبردشان با اسکندر مشهور است پس شما در پاسارگاد دنبال چه می گردید که ارگ های مرز پارس و ماد بوده و جزو سرزمین انشان هم نبوده است.
یونانیان دری وری زیاد فرموده اند از جمله همین پاسارگادیی که مورد تردید همه بود از جمله فتح بابل توسط کورش در حالیکه توسط گووبره پدر زن داریوش صورت گرفته و از جمله اتوسه ملکه داریوش در حالیکه در لوحه های گلی ملکه داریوش آرته بامه دختر کاید بزرگ پارس گووبره بوده و هیچ نامی از آتوسه در لوحه های گلی وجود ندارد!