پارینه

/pArine/

مترادف پارینه: پار، پارسال، سال گذشته

متضاد پارینه: امسال

لغت نامه دهخدا

پارینه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به پار. پارین. پارسالین :
چند خرامی و تکبر کنی
دولت پارینه تصور کنی.
سعدی.
برو زن کن ای خواجه هرنوبهار
که تقویم پارینه ناید بکار.
سعدی.
- امثال :
من همان احمد پارینه که بودم هستم .
رو که همان احمد پارینه ای .
|| سال گذشته. سال پیش. پار :
این طاس خالی از من و آن کوزه ای که بود
پارینه پر ز شهد مصفی از آن تو.
وحشی.
|| کهنه. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

پارین، پارسال، پارسالی، سال گذشته
( صفت ) ۱- منسوب و مربوط بسال گذشته منسوب به پار پارسالین پارین : ( که تقویم پارینه نایدبکار. ) ( سعدی ) ۲- سال گذشته سال پیش پار . ۳- کهنه .

فرهنگ معین

(نِ ) (ص نسب . ) ۱ - منسوب به سال گذشته . ۲ - سال گذشته . ۳ - کهنه .

فرهنگ عمید

۱. پارسالی: گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینه ای (سنائی۲: ۴۹۴ ).
۲. (اسم ) سال گذشته، سال پیش.
۳. کهنه، دیرینه، قدیمی.

مترادف ها

old (صفت)
مسن، سالخورده، پیر، سالار، قدیمی، کهنه، باستانی، گذشته، پارینه، دیرینه، عتیق، سابق، فرسوده، سابقی، زر، کهن سال، کهنه کار، پیرانه

ancient (صفت)
دیر، پیر، قدیمی، کهنه، باستانی، کهن، پارینه، دیرینه، عتیق، اباء واجدادی

last year's (صفت)
پارینه

پیشنهاد کاربران

معادل دوره و عصر، مثل پارینه سنگی به جای عصر حجر. پارهای از زمان. من فکر میکنم بتوان برای آینده هم بکار بردمثل پارینه ی آینده؛اما اینکه "پار"برای سال گذشته استفاده می شود دلیل بر استفاده حتمی بر گذشته نیست، بلکه بدلیل استفاده زیادبرای گذشته با گذشته به خود گرفته است.
پارینه::به گاوی که پارسال به دنیا آمده می گویند در زبان لری بختیاری

بپرس