پارین

لغت نامه دهخدا

پارین. ( ص نسبی ) پارینه. منسوب بسال گذشته. پارسالین :
گاو آمد و خورد دفتر پارین را.
ظهوری.
خرقه پارین ترا بکار نیاید
کوه موقر کجا و کاه محقر.
قاآنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پارینه
پارینه پارسالین

فرهنگ عمید

= پارینه

گویش مازنی

/paarin/ پیراز سال – دو سال گذشته - واژه ی پار و پیراز در نقاط مختلف مازندران مفاهیم متفاوتی دارد و از آن زمان های گوناگونی مستفاد شود

پیشنهاد کاربران

بپرس