پارکابی

/pArekAbi/

لغت نامه دهخدا

پارکابی.[ رِ ] ( اِ مرکب ) مقدار قلیل. چه پا بمعنی خوار و ذلیل و زبون و رکابی طبقچه خرد است. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) شاگرد رانند. اتومبیل که معمولا در روی رکاب ایستد و مسافران را سوار و پیاده کند .

فرهنگ معین

(رِ ) [ فا - ع . ] (اِ. ) شاگرد راننده .

فرهنگ عمید

شاگرد رانندۀ اتوبوس که روی رکاب می ایستد و مراقب سوار و پیاده شدن مردم است و یا بلیت ها را می گیرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس