پارچ

/pArC/

مترادف پارچ: آبخوری، تنگ، گیلاس، لیوان

معنی انگلیسی:
ewer, flagon, pitcher

لغت نامه دهخدا

پارچ. ( اِ ) آب پاش بزرگ. || ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است.

فرهنگ فارسی

ظرف آبخوری بزرگ دهان گشادبلوروسفالی یافلزی
( اسم ) ۱ - آب پاش بزرگ . ۲ - ظرف آبخوری سر گشاد سفالین یا بلورین و یا فلزی .
آب پاش بزرگ یا ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است

فرهنگ معین

( اِ. ) ظرف آبخوری سرگشاد.

فرهنگ عمید

ظرف آبخوری دسته دار بزرگ و دهان گشاد، از جنس بلور، سفال، یا فلز.

گویش مازنی

/paarach/ چوبهایی که در حدفاصل جایگاه دو گاو، در طویله نصب شود تا گاوها یکدیگر را آزار ندهند & روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر & ظرفی حلبی و استوانه ای شکل که در آن آب را به جوش آورند - قهوه جوش که این نوع ظرف تقلید ناقص از قهوه جوش های مسی است و قبل از جانشین شدن چای به جای قهوه، برای جوشاندن و آماده ساختن قهوه به کار می رفت & از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

دانشنامه آزاد فارسی

ظرفی دسته دار با دهانی گشاد از جنس شیشه، مس، بلور، فلز، سفال و یا جنس دیگر، برای استفاده و نگهداری آب و دیگر مایعات. دستۀ این ظرف از یک طرف روی بدنه و از طرف دیگر به دهان یا گردن متصل است و از آن برای ریختن مایعاتی که درونش نگهداری می شود، استفاده می کنند. به سبب شباهت فراوان این ظرف با تُنگ، گاهی این دو واژه به جای یکدیگر به کار می روند. از این ظرف از گذشته تاکنون استفاده شده است و امروزه از جنس های دیگر نیز ساخته می شود.

جدول کلمات

ظرف آبخوری

مترادف ها

carafe (اسم)
پارچ

pitcher (اسم)
پارچ، سبو، کوزه، افتابه، پرتاب کنندهء توپ

jug (اسم)
پارچ، کوزه، بستو

فارسی به عربی

ابریق

پیشنهاد کاربران

گمانِ من این است که این واژه برگرفته از ریشه یِ {پَرچ} در {هِندواروپایی} است به چَمِ {پر کردن}.
گمان های دوستان نیز درخور و شایسته است و باید ریشه درست آن یافت شود.
ولی این ریشه به گمانم نزدیک ترین از نِگاهِ نگارشی است، ولی این به آن چَم ( =معنی ) نیست که درست است.
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگَشت:رویه یِ 294 از نِبیگِ {etymological dictionary of the iranian verb}

پارچ
پارچ در سنسکریت پاتره pAtra و به معنی نوشیدن با آن یا به وسیله ی آن می باشد.
سلام
این لغت در لری ولربختیاری هم هست.
کلمه پارچ درانگلیسی هم پیچر هست.
ریشه همه ابن زبانها ظاهرا به آرامی می رسد.
ظاهراخداوند باموسی آرامی صحبت کرده.
واژه پارچ که در گویش لری بختیاری هم هست این واژگانی در گویش لری هست واژگان اصل پارسی هست چون گویش لری همان زبان پارسی قدیمی ایران هست واژه پارچ صد درصد پارسی است.
به ترکی بارداک ، گویوم ، استیکان از تاتاری
گمان می رود از واژه اوستایی پِرِثو ( perethu ) به چم فراخ و گشاد گرفته شده باشد.
کوزه، جایی که بتوان در آن مایعات ریخت.
پارچ دم دستی ( ظروف آشپزخانه )
پارچ یخچال ( ظروف آشپزخانه )

بپرس