پارْناواز یکم ( به گرجی: ფარნავაზი I ) پادشاه پادشاهی ایبری در قرن سوم قبل از میلاد، و مخترع خط گرجی بوده است.
در سال ۱۳۹۲ خورشیدی، فیلمی دربارهٔ او توسط یک کارگردان گرجی به نام آمیران آمیراناشویلی ساخته شد.
... [مشاهده متن کامل]
پارناواز فرزند اوپْلُسْ، پسر مْتْسْخِتُسْ، پسر کارْتْلُسْ - که یکی از ۸ پسر تارْگامُسْ، پسر غامِر، پسر یافث، فرزند نوح - بود. روایت های زندگی پارناواز انباشته از اساطیر است و به نظر می رسد که به عنوان یکی از حقایق تاریخ تا حدودی واقعیت آن محو شده باشد.
پارناواز حقیقی، آغشته به افسانه، یک مدل پدیدار شده از فرمانروایان قبل از مسیحیت در تاریخ گرجستان است.
پارناواز دودمانی مشهور داشت که به کارتلُس می رسید. عموی او سامارا مقام کدخدایی طوایف گرجی منطقهٔ متسختا را داشت. مادر پارناواز هم به عنوان زنی اهل ایران از اصفهان گزارش شده است . ازدواج میان شاهان کارتلی و خاندان های سلطنتی هخامنشی و بعداً ساسانی ایران مکرر بود. داستان کامل زندگی پارناواز نوشته شده توسط یک مورخ مسیحی به اشاره های سری و تصوراتی محدود می شود که نشأت گرفته از علاقهٔ این مورخ به ایران باستان است. برخی از بازتاب های باستان شناسی نیز روابط مبتنی بر فرهنگ و احتمالاً سیاست را بین ایران و گرجستان در آن زمان تأیید می کنند.
طبق روایتی افسانه ای خانوادهٔ پارناواز در دوران کودکی او از بین رفته بودند و میراث آن ها توسط آزُن – حاکم کارتلی منصوب شده توسط اسکندر – غصب شده بود و او بدون حضور والدین خود رشد کرد. روزی پارناواز خواب دید که در حال تدهین خود با عصارهٔ خورشید است و این رؤیا منادی یک تغییر بزرگ بود. او به وسیلهٔ این رؤیا ترغیب به انجام کارهای بزرگ و به تحقق رساندن این رؤیا شد، خود را وقف این کار نموده و دست به ماجراجویی و شکار زد. زمانی که او به دنبال یک آهوی کوهی برای شکار بود، به یک تودهٔ جواهر برخورد کرد که در غاری انباشته شده بود. پارناواز از آن جواهرات برای ترتیب دادن یک لشکر صادقانه در مقابل آزُن ظالم استفاده کرد.
کوجی پادشاه کولخیس مشروط بر ازدواج با خواهر بزرگتر پارناواز او را در این کار مساعدت کرد. معترضان و مخالفان آزُن نیز همراه با ۱٬۰۰۰ نفر از سربازان آزُن با او مشارکت کردند و ادعای استحقاق پیروزی پارناواز را به عنوان یک «آزناوری» ( نجیب زاده ) بر آزُن داشتند.
در سال ۱۳۹۲ خورشیدی، فیلمی دربارهٔ او توسط یک کارگردان گرجی به نام آمیران آمیراناشویلی ساخته شد.
... [مشاهده متن کامل]
پارناواز فرزند اوپْلُسْ، پسر مْتْسْخِتُسْ، پسر کارْتْلُسْ - که یکی از ۸ پسر تارْگامُسْ، پسر غامِر، پسر یافث، فرزند نوح - بود. روایت های زندگی پارناواز انباشته از اساطیر است و به نظر می رسد که به عنوان یکی از حقایق تاریخ تا حدودی واقعیت آن محو شده باشد.
پارناواز حقیقی، آغشته به افسانه، یک مدل پدیدار شده از فرمانروایان قبل از مسیحیت در تاریخ گرجستان است.
پارناواز دودمانی مشهور داشت که به کارتلُس می رسید. عموی او سامارا مقام کدخدایی طوایف گرجی منطقهٔ متسختا را داشت. مادر پارناواز هم به عنوان زنی اهل ایران از اصفهان گزارش شده است . ازدواج میان شاهان کارتلی و خاندان های سلطنتی هخامنشی و بعداً ساسانی ایران مکرر بود. داستان کامل زندگی پارناواز نوشته شده توسط یک مورخ مسیحی به اشاره های سری و تصوراتی محدود می شود که نشأت گرفته از علاقهٔ این مورخ به ایران باستان است. برخی از بازتاب های باستان شناسی نیز روابط مبتنی بر فرهنگ و احتمالاً سیاست را بین ایران و گرجستان در آن زمان تأیید می کنند.
طبق روایتی افسانه ای خانوادهٔ پارناواز در دوران کودکی او از بین رفته بودند و میراث آن ها توسط آزُن – حاکم کارتلی منصوب شده توسط اسکندر – غصب شده بود و او بدون حضور والدین خود رشد کرد. روزی پارناواز خواب دید که در حال تدهین خود با عصارهٔ خورشید است و این رؤیا منادی یک تغییر بزرگ بود. او به وسیلهٔ این رؤیا ترغیب به انجام کارهای بزرگ و به تحقق رساندن این رؤیا شد، خود را وقف این کار نموده و دست به ماجراجویی و شکار زد. زمانی که او به دنبال یک آهوی کوهی برای شکار بود، به یک تودهٔ جواهر برخورد کرد که در غاری انباشته شده بود. پارناواز از آن جواهرات برای ترتیب دادن یک لشکر صادقانه در مقابل آزُن ظالم استفاده کرد.
کوجی پادشاه کولخیس مشروط بر ازدواج با خواهر بزرگتر پارناواز او را در این کار مساعدت کرد. معترضان و مخالفان آزُن نیز همراه با ۱٬۰۰۰ نفر از سربازان آزُن با او مشارکت کردند و ادعای استحقاق پیروزی پارناواز را به عنوان یک «آزناوری» ( نجیب زاده ) بر آزُن داشتند.