پارلمان تاریسم
/pArlemAntArism/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_parliamentarize به معنایِ مجهز ساختنِ یک کشور یا یک منطقه به مجلس یا پارلمان، مسئله ای را به یک مسئلهٔ پارلمانی ( حل وفصل شدنی در پارلمان ) تبدیل کردن، به پارلمان سپردن ، و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#رایمانیدن� 👈�رای ( ستاکِ برساخته از دیسه ٔ فارسی میانهٔ rād به معنای "فهم، هوش، تدبیر" ) - - مان ( پسوندِ اسم ساز —> بسنجید با: سازمان، آسمان، ریسمان. ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - آن ها هر مشکلی را در دولت می رایمانیدند، زیرا اکثریتِ مجلس را در دست داشتند.
۲ - آن ها نخست موافق بودند برخی از بخش هایِ کشور را بِرایمانند ( مجلس دار کنند، ) ولی بعد از این تصمیم روی گرداندند.
🔺 توجه:
🔹� #parliament
🔹� #رایمان
یا: #رایستان
▪️مثال:
۱ - سه شنبه بود که رایمان سرانجام به بنیادگذاریِ یک ارتشِ توانمند برای کشور رأیِ مثبت داد.
۲ - با تلاش های دکتر مصدق، رایمانِ شورایِ ملیِ کشور روزِ ۲۴ اسفندِ سال ۱۳۲۹ به طرحِ ملی شدنِ صنعتِ نفت رأیِ مثبت داد.
🔸 #parliamentarization
🔸 #رایمانش
▪️مثال:
دولتِ آمریکا در آن زمان رایمانشِ ( مجلس سازی برایِ ایالت ها ) کشور را به صلاحِ امنیتِ کشور خود نمی دانست.
🔹� #parliamentarian نمایندهٔ مجلس
🔹� #رایمان گر
▪️مثال:
او نقدِ بسیاری به رأی رایمان گران ( نمایندگانِ مجلس ) دربارهٔ ساختِ ایران رود داشت.
🔸� #parliamentarist
🔸� #رایمان گرا
▪️مثال:
رایمان گرایان ( طرفدارانِ تشکیلِ مجلس ) توانستند نخستین نشستِ رایمانِ ملیِ کشور را با حضورِ مظفرالدین شاه روزِ ۱۴ مهرِ ۱۲۸۵ برگذار کنند.
🔹� #parliamentarism
🔹� #رایمان گرایی
▪️مثال:
این نخستین چالش جدّیِ پیشِ رویِ باورِ رایمان گرایی بود، و آن ها باید بی پرده به آن پاسخ می دادند.
🔸� #parliamentary پارلمانی
or: #parliamental
🔸� #رایمانی
یا: #رایمانشی
▪️مثال:
چرخشِ قدرت در مردم سالاری های رایمانشی بسیار سریع روی می دهد
🔹 #pariamentarily از طریقِ مجلس
🔹 #رایمانانه
یا: #از_طریق_رایمان
یا: #به_شیوه های_رایمانی
▪️مثال:
او می گفت، نباید رایمانانه رئیس جمهور را تضعیف کرد.
🔸� #unparliamentary
🔸� #نارایمانی
▪️مثال:
او رفت پشتِ تریبون و با زبانی نارایمانی ( غیرِپارلمانی ) هرچه دلش خواست گفت و رایمان را ترک کرد.
🔹� #to_deparliamentarize
🔹� #وارایمانیدن
🔸� #deparliamentarization انحلالِ مجلس، بی مجلس سازی، بی خاصیت سازیِ مجلس
🔸� #وارایمانش
یا: #رایمان زدایی
یا: #بی رایمان سازی
▪️مثال:
رایمان زدایی در ترکیه از نخستین سال های دههٔ ١٩٨٠ بدین سو با سرعت روی داده است.
☑️ هم ریشه های دیگرِ #رایمانیدن ، #رایمان و #رایمانش در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی 👈 آماده کردن، ترتیب دادن، نظم دادن ➖ - rād
اوستایی� 👈� قرار دادن، راست گردانیدن ➖ - rāz
اوستایی� 👈� ترتیب، نظم� ➖� - razan
فارسی باستان� 👈� راست، درست� ➖� - rāsta
فارسی میانه� 👈� مرتب کردن� ➖� - rāyēn
پارتی� 👈� مرتب ساختن� ➖� wyn�r
خوارزمی� 👈 مرتب بودن ➖� - rz�
فارسی� 👈� پیراستن، افراشتن، آراستن، ویراستن، رجه، رج، رژه، راژمان، فهرست
گویش خراسانی� 👈� ریجه ( طنابی که روی آن رخت می آویزند )
هورامانی� 👈 آراستن، تزیین کردن� ➖� - rāzn
آسی� 👈� مرتب شدن� ➖� ar�zyn
سانسکریت� 👈� گستردن ، راست گردانیدن� ➖� raj
سانسکریت� 👈� ردیف، صف� ➖� r�ji
آلمانی� 👈� ردیف، صف� ➖� reihe
گوتی� 👈 سخن گفتن� ➖� rōdjan
آلمانی کهن� 👈� توصیه کردن� ➖� rātan
پورواهندی ایرانی اروپایی ( پِهیا ) 👈�آراستن، ترتیب دادن ➖� - rēdh
🔺نکته:
برای آن دسته از دوستانی که نزدیکیِ آوایِ �رایمان� را به دو واژهٔ جاافتادهٔ �رایگان� و �زایمان� عاملی برای ناکامیابیِ این فعل برمی شمارند، دیسهٔ �رایومانیدن� نیز معرفی می شود. توجه کنید:
#رایومانیدن ( r�y. u. m�n. id. an ) � 👈�رای ( ستاکِ برساخته از دیسه ٔ فارسی میانهٔ rād به معنای "فهم، هوش، تدبیر" ) - - و ( واکهٔ میانجی ) - - مان ( پسوندِ اسم ساز —> بسنجید با: سازمان، آسمان، شادمان. ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_parliamentarize به معنایِ مجهز ساختنِ یک کشور یا یک منطقه به مجلس یا پارلمان، مسئله ای را به یک مسئلهٔ پارلمانی ( حل وفصل شدنی در پارلمان ) تبدیل کردن، به پارلمان سپردن ، و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#رایمانیدن� 👈�رای ( ستاکِ برساخته از دیسه ٔ فارسی میانهٔ rād به معنای "فهم، هوش، تدبیر" ) - - مان ( پسوندِ اسم ساز —> بسنجید با: سازمان، آسمان، ریسمان. ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - آن ها هر مشکلی را در دولت می رایمانیدند، زیرا اکثریتِ مجلس را در دست داشتند.
۲ - آن ها نخست موافق بودند برخی از بخش هایِ کشور را بِرایمانند ( مجلس دار کنند، ) ولی بعد از این تصمیم روی گرداندند.
🔺 توجه:
🔹� #رایمان
یا: #رایستان
▪️مثال:
۱ - سه شنبه بود که رایمان سرانجام به بنیادگذاریِ یک ارتشِ توانمند برای کشور رأیِ مثبت داد.
۲ - با تلاش های دکتر مصدق، رایمانِ شورایِ ملیِ کشور روزِ ۲۴ اسفندِ سال ۱۳۲۹ به طرحِ ملی شدنِ صنعتِ نفت رأیِ مثبت داد.
🔸 #رایمانش
▪️مثال:
دولتِ آمریکا در آن زمان رایمانشِ ( مجلس سازی برایِ ایالت ها ) کشور را به صلاحِ امنیتِ کشور خود نمی دانست.
🔹� #parliamentarian نمایندهٔ مجلس
🔹� #رایمان گر
▪️مثال:
او نقدِ بسیاری به رأی رایمان گران ( نمایندگانِ مجلس ) دربارهٔ ساختِ ایران رود داشت.
🔸� #رایمان گرا
▪️مثال:
رایمان گرایان ( طرفدارانِ تشکیلِ مجلس ) توانستند نخستین نشستِ رایمانِ ملیِ کشور را با حضورِ مظفرالدین شاه روزِ ۱۴ مهرِ ۱۲۸۵ برگذار کنند.
🔹� #رایمان گرایی
▪️مثال:
این نخستین چالش جدّیِ پیشِ رویِ باورِ رایمان گرایی بود، و آن ها باید بی پرده به آن پاسخ می دادند.
🔸� #parliamentary پارلمانی
🔸� #رایمانی
یا: #رایمانشی
▪️مثال:
چرخشِ قدرت در مردم سالاری های رایمانشی بسیار سریع روی می دهد
🔹 #pariamentarily از طریقِ مجلس
🔹 #رایمانانه
یا: #از_طریق_رایمان
یا: #به_شیوه های_رایمانی
▪️مثال:
او می گفت، نباید رایمانانه رئیس جمهور را تضعیف کرد.
🔸� #نارایمانی
▪️مثال:
او رفت پشتِ تریبون و با زبانی نارایمانی ( غیرِپارلمانی ) هرچه دلش خواست گفت و رایمان را ترک کرد.
🔹� #to_deparliamentarize
🔹� #وارایمانیدن
🔸� #deparliamentarization انحلالِ مجلس، بی مجلس سازی، بی خاصیت سازیِ مجلس
🔸� #وارایمانش
یا: #رایمان زدایی
یا: #بی رایمان سازی
▪️مثال:
رایمان زدایی در ترکیه از نخستین سال های دههٔ ١٩٨٠ بدین سو با سرعت روی داده است.
☑️ هم ریشه های دیگرِ #رایمانیدن ، #رایمان و #رایمانش در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی 👈 آماده کردن، ترتیب دادن، نظم دادن ➖ - rād
اوستایی� 👈� قرار دادن، راست گردانیدن ➖ - rāz
اوستایی� 👈� ترتیب، نظم� ➖� - razan
فارسی باستان� 👈� راست، درست� ➖� - rāsta
فارسی میانه� 👈� مرتب کردن� ➖� - rāyēn
پارتی� 👈� مرتب ساختن� ➖� wyn�r
خوارزمی� 👈 مرتب بودن ➖� - rz�
فارسی� 👈� پیراستن، افراشتن، آراستن، ویراستن، رجه، رج، رژه، راژمان، فهرست
گویش خراسانی� 👈� ریجه ( طنابی که روی آن رخت می آویزند )
هورامانی� 👈 آراستن، تزیین کردن� ➖� - rāzn
آسی� 👈� مرتب شدن� ➖� ar�zyn
سانسکریت� 👈� گستردن ، راست گردانیدن� ➖� raj
سانسکریت� 👈� ردیف، صف� ➖� r�ji
آلمانی� 👈� ردیف، صف� ➖� reihe
گوتی� 👈 سخن گفتن� ➖� rōdjan
آلمانی کهن� 👈� توصیه کردن� ➖� rātan
پورواهندی ایرانی اروپایی ( پِهیا ) 👈�آراستن، ترتیب دادن ➖� - rēdh
🔺نکته:
برای آن دسته از دوستانی که نزدیکیِ آوایِ �رایمان� را به دو واژهٔ جاافتادهٔ �رایگان� و �زایمان� عاملی برای ناکامیابیِ این فعل برمی شمارند، دیسهٔ �رایومانیدن� نیز معرفی می شود. توجه کنید:
#رایومانیدن ( r�y. u. m�n. id. an ) � 👈�رای ( ستاکِ برساخته از دیسه ٔ فارسی میانهٔ rād به معنای "فهم، هوش، تدبیر" ) - - و ( واکهٔ میانجی ) - - مان ( پسوندِ اسم ساز —> بسنجید با: سازمان، آسمان، شادمان. ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
اساس پارلمانی