پارسیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پارسیان، نام جامعه زرتشتیان خارج از ایران، بویژه هند است.
این واژه از پارسیگِ پهلوی، به معنای «ساکن فارس» و «ایرانی»، گرفته شده است.
درباره پارسیان از زمان انقراض ساسانیان (۳۳/۶۵۳) تا مهاجرت ایشان از ایران به هند در اواسط قرن دوم، اطلاعات مختصر و مبهمی وجود دارد.
قدیمترین سند مکتوب، یعنی قصه سَنجان، منظومه ای است از بهمن پسر کیقباد، شاعر مقیم نوساری، که در ۱۰۰۸ـ۱۰۰۹/۱۶۰۰ آن را سروده است.
سند دیگر، قصه زرتشتیان هندوستان سروده دستور شاپور جی در ۱۱۷۸ـ۱۱۷۹/ ۱۷۶۵ است.
← خاستگاه پارسیان
(۱) فرهاد آبادانی، «از هندوستان چه خبر؟»، هوخت، دوره ۳، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۱).
(۲) فرهاد آبادانی، «تاریخ مهاجرت پارسیان به هند» مهر، سال ۱۲، ش ۴ (تیر ۱۳۴۵).
(۳) فرهاد آبادانی، «سهم پارسیان هندوستان در نگهداری فرهنگ ایران»، هنر و مردم، سال ۱۶، ش ۱۸۱ (آبان ۱۳۵۶).
(۴) فرهاد آبادانی، «مهاجرت پارسیان به هندوستان»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال ۶، ش ۷ (۱۳۵۰).
(۵) اردشیر آذرگشسب، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران ۱۳۵۲.
(۶) اسماعیل آزرم، «گله پارسیان هندوستان»، هوخت، دوره ۳، ش ۳ (خرداد ۱۳۳۱).
(۷) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۹) ابوطالب بن محمد اصفهانی، مسیر طالبی، یا، سفرنامه میرزا ابوطالب خان، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۰) فرهنگ ارشاد، مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند قرن هشتم تا هیجدهم میلادی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۱) اسنادی از روابط ایران و هند در دوره مظفرالدین شاه قاجار، چاپ احمد جلالی فراهانی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۲) جهانگیر اشیدری، دانشنامه مزدیسنا: واژه نامه توضیحی آیین زرتشت، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۳) م س ایرانی، «قصه سنجان، یا، تاریخ فرضی مهاجرت پارسیان از خراسان به هند»، ترجمه محمد باقری، چیستا، سال ۲، ش ۳ (آبان ۱۳۶۱).
(۱۴) کای بار، «دیانت زرتشتی»، در دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۵) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۶) مری بویس، «دیانت زرتشتی در دوران متأخر»، در دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۷) ابراهیم پورداود، «مهاجرت پارسیان به هندوستان»، ارمغان، سال ۲۵، ش ۴ (تیر ۱۳۲۹)، ش ۵ (مهر ۱۳۳۰)، ش ۷ (اسفند ۱۳۳۰).
(۱۸) ایرج پورکریمی، «گزارشی کوتاه از چگونگی بنیان گزاری ' کانون فرهنگی زرتشتیان، در ونکوور کانادا»، چیستا، سال ۱۶، ش ۱ (مهر ۱۳۷۷).
(۱۹) یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲۰) پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج ۲، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۱) دایره المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۲۲) آصفه دهدشتی، «فصل اول و چهارم از کتاب مراسم و آداب و رسوم پارسیان اثر جیوانجی جمشیدجی مودی»، پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۳۵۱ ش.
(۲۳) عبدالله رازی، آیین زردشت.
(۲۴) مسعود رجب نیا، «زندگینامه آنکتیل دوپرون»، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال ۱۱، ش ۲ (اسفند ۱۳۵۱: یادنامه آنکتیل دوپرون).
(۲۵) محمدطاهر رضوی، پارسیان اهل کتابند، ترجمه م ع مازندی، بمبئی ۱۹۳۶.
(۲۶) عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی، و، تاریخنگاری جدید در ایران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۷) رشید شهمردان، «اقوال متفرقه مبنی بر وجود زرتشتیان در نقاط دیگر عالم»، هوخت، دوره ۲، ش ۵ (مرداد ۱۳۳۰ الف).
(۲۸) رشید شهمردان، «اوضاع فرهنگی پارسیان در پنج قرن گذشته»، هوخت، دوره ۱۱، ش ۲ و ۳ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۳۹).
(۲۹) رشید شهمردان، فرزانگان زرتشتی، تهران (۱۳۴۰).
(۳۰) رشید شهمردان، «نخستین ازدواج پارسی با زرتشتی ایرانی»، هوخت، دوره ۲، ش ۹ (آذر ۱۳۳۰).
(۳۱) ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۳۲) ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۳) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲: جُستارهایی از تاریخ معاصر ایران، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳۴) مهدی غروی، فهرست نسخه های خطّی فارسی بمبئی ـ کتابخانه مؤسسه کاما ـ گنجینه مانکجی، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای ۱۷۸۷ـ۱۷۸۶ میلادی، ترجمه محسن جاویدان، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۳۶) زکریابن محمد قزوینی، ترجمه آثارالبلاد و اخبار العباد، به قلم محمدمرادبن عبدالرحمان، چاپ محمد شاهمرادی، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳ ش.
(۳۷) محمدحسن گنجی، «هانتینگتون و پارسیان هندوستان»، چیستا، سال ۵، ش ۲ (مهر ۱۳۶۶).
(۳۸) «مذهب پارسیان»، نشریه انجمن آثار ملّی، دوره ۱، ش ۳ـ۴ (پاییز ـ زمستان ۱۳۵۵).
(۳۹) محمد معین، «آذرکیوان و پیروان او»، مجلّه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۴، ش ۳ (فروردین ۱۳۳۶).
(۴۰) دن مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۴۱) مهدی ملکزاده، زندگانی ملک المتکلمین، تهران ۱۳۲۵ ش.
(۴۲) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اوّل فرنگستان، چاپ فاطمه قاضیها، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۴۳) جواهر لعل نهرو، کشف هند، ترجمه محمود تفضلی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۴) کوائچی هاندا، «مذاهب ایرانی در چین از خلال منابع چینی»، بررسیهای تاریخی، سال ۶، ش ۳ (مرداد ـ شهریور ۱۳۵۰).
(۴۵) داراب هرمزدیار، روایات، چاپ مانک رستم اون والا، بمبئی ۱۹۲۲.
(۴۶) هوخت، دوره ۱، ش ۷ (مهر ۱۳۲۹)، دوره ۲، ش ۳ (خرداد ۱۳۳۰)، ش ۱۰ (آبان ۱۳۳۰)، دوره ۴، ش ۱ (فروردین ۱۳۳۲).
(۴۷) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

ریشه شناسی عامیانه و اغلب بامزه همیشه تفریح مردمان بوده و هست و زین پس هم خواهد بود ولی چیزی که بشریت انتظار آن را نداشت این بود که روزی ریشه یابی های سرسری که اغلب برای شوخی بودند جای ریشه شناسی واقعی را بگیرند!
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ به سعید سرور
۱. جوک قومیتی یک پدیده زشت ولی شوربختانه رایج است، نه فقط ایران بلکه در سراسر جهان، همین الانش برای اصفهانی، کرمانی، مشهدی، تهرانی، جنوبی، شیرازی که فارسی زبان هستند و مازنی و لر و کرد هم جوک ساخته می شود، منتها چون کسی نمی گوید "فارس خسیس" و می گویند "اصفهانی خسیس" چندان به چشم نمیاد!
۲. فرهنگ بن مضارع مصدر فرهیختن است، برای آگاهی بیشتر به "هیختن" "هنجیدن" "هنگیدن" "آهنجیدن" "آهیختن" و "فرهیختن" در همین سایت مراجعه فرمایید.
فر پیشوند به معنی والایی است و هیختن به معنی پیشرفتن
فرهنگ در اصل به معنی تربیت بوده ولی در سال های اخیر معنی کالچر را پذیرفته.
۳. پیروز از پی و روز ساخته شده نه پیر و اوز
۴. آتر یا آذر حتی در یونانی به شکل اتر یا اثر وجود دارد و میان فارسی و زبان های اروپایی مشترک است، مگر اینکه بگویید همه آنها باهم از ترکی وام گرفته اند!
۵. اوستا را برایتان اشتباه خوانده اند! اون یازآتا نیست! یَزَتَه است که اَتَه در آن مصدر مفعولی ساز است! اَتَه اوستایی همان - یده در فارسی نو است.
مثالا در زبان اوستایی vazata هم داریم ( وَزَتَ ) که همان "وزیده" در فارسی نو است به معنی جنبش و حرکت ( برای باد بیشتر به کار میرود )
استان یزد هم ترک زبان خاصی ندارد که بخواهد برایش نام ترکی برگزیند!
۶. هرمز ترکزاد مادرش ترک بود نه کل خاندان ساسانی، با یک ازدواج اصل خاندان قرار نیست عوض شود، وگرنه همین شاهان ساسانی شهبانوی ارمنی هم داشتند ( شیرین ) که داستان خسرو و شیرین حکایت عشق آنهاست.
چطور ترکی بودن که میگفتن ما پارسیگ هستیم و زبانمون پارسیگه؟
۷. دوغدو همان دوشیزه و دختر در فارسی نو و زبان های اروپایی است، حالا فارسی گویشی از تورکی اوکی، انگلیسی و لاتین و روسی و هندی را میخواهید چه کنید؟
۸. چگونه ممکن است شما تاریخ باستان ایران را تخیل بدانید بعد برای اثبات تاثیر ترکی بر فارسی به اوستا رجوع کنید؟ الله اکبر! من اعتقاد دارم تاریخ باستان ایران همش ساخت و پرداخت انگلیسه ولی به نظرم کتیبه بیستون و اوستایی گویشی از تورکی سکاییه!
کوروش خیالی بود چون فردوسی بهش اشاره نکرده ولی به نظرم تومریس اونو کشته!

پارسیان یک ملت هستند و فراتر از مردم اند
ملت پارسی نه!
مردم پارسی یا فارسی!
ملت فقط ایران است.
ملتی بزرگ وکهن
عالیه پارسیان
دارندگان اسب، سوارکاران
احرارالفارس. [ اَ رُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) نامی است که ایرانیان و پارسیان را بدان خواندندی : و همیشه مردم پارس را احرارالفارس نوشتندی یعنی آزادگان پارس. ( ابن البلخی ) . و رجوع به احرار و رجوع به آزاده و بنوالأحرار و ابناء در همین لغت نامه شود.
قومی بزرگوار و دادگر
پارسیان، ازگذشته های دورسرزمین پارس به مناطق وسیعی ازایران زمین گفته میشد ومردمانش هم پارسیان یعنی اهل پارس گفته میشدپارسیان همان ایرانیان بوده اندوهستند
بانک پارسیان و پاسارگاد و بیمه های وابسته به آنها. نام پارسیان و بازارگاه را برای نخستین بار در کتاب شاهرخ مسکوب دیدم. همنهشت دو حرف �پ� و �گ� در کنارهم تلفظ سنگینی را در خود دارند و توصیه ما این بود که
...
[مشاهده متن کامل]
این دو واژه در زبان امروزی مگر با پشتوانه ی مالی جانمی افتند و اینگونه شد که به درستی به نام دو بانک گذارده شدند.