پارسی زبان

/pArsizabAn/

معنی انگلیسی:
persian-speaking

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه بپارسی سخن گوید . جمع : پارسی زبانان . ۲ - فصیح بلیغ .

فرهنگ معین

(زَ ) (ص مر. ) ۱ - آن که به پارسی سخن گوید. ۲ - فصیح ، بلیغ .

فرهنگ عمید

کسی که به فارسی حرف می زند و زبان فارسی زبان مادری اوست.
۲. [مجاز] ایرانی.

پیشنهاد کاربران

من برام واقعا عجیبه یک عده میریزن توی آبادی وبه اقوام توهین می کنند
باالفرض ترکا آخه این قوم چه اصالتی دارن یکی مثل سعید سرور میاد گزاف گویی می کنه
میگه که شما یک رقص پارسی یا ساز موسیقی معرفی کنید بگو آخه الدنگ تشمال هخامنشی ۲۵۰۰سال قدمت داره لباس بختیاری چوغاش مربوط به کتیبه های چغازنبیله
...
[مشاهده متن کامل]

مادر دوران باستان موسیقی دان هایی چون بار بد و سرکش را داشتیم آخه شما ترکا چی دارین وداشتن
شما اگه خیلی باهوش بودید الان باید یک پروفسور ترک تبار معرفی کنید
ما لروبختیاری بسیاری از ریاضی دان ها وشیمی دان داریم شما چی دارید

پارسی گو. ( نف مرکب ) متکلم فارسی. که بزبان فارسی سخن گوید :
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را.
حافظ.
یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است
دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها و پیشوندها واژه سازی میکند بسیار توانمندتر از زبان اَربی ( =عربی ) است که با بردن ریشه های سه حرفی به وزن های گوناگون واژه سازی میکند
...
[مشاهده متن کامل]

- توان واژه سازی زبان پارسی:۲۲۶/۲۷۵/۰۰۰
- توان واژه سازی زبان اربی ( =عربی ) :۱/۷۵۰/۰۰۰