پارسایی

/pArsAyi/

مترادف پارسایی: پاکدامنی، پرهیزگاری، تقوا، خداترسی، زهد، عفت، ورع

متضاد پارسایی: بی تقوایی، ناپارسایی

معنی انگلیسی:
abstemiousness, devoutness, abstinence, chastity, devotion, holiness, piety, piousness, righteousness, virtuousness

لغت نامه دهخدا

پارسایی. ( حامص ) رجوع به پارسائی شود.

فرهنگ عمید

پرهیزکاری، پاک دامنی، زهد، تقوا: سعدیا در کوی عشق از پارسایی دم مزن / هر متاعی را خریداری ست در بازار خویش (سعدی۲: ۴۷۶ ).

جدول کلمات

تزهد

مترادف ها

abstemiousness (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری

piety (اسم)
پارسایی، تقوا، تقوی، خداترسی

devoutness (اسم)
پارسایی، عبادت

pietism (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری، تقوا، تقوی

پیشنهاد کاربران

پرهیز
عفاف
پاکدامنی
پاکدامن
ببینید پارسا و پارسایی دو تا معنی داره:
۱. یکی یعنی با تقوا و خدا پرست
۲. یکی هم ایرانی که اریایی
معنی شماره ی دو بیشتر بکار میره در زمان کوروش پارسا اسم پر طرفداری بوده که الانم هسست؛ )
پرهیز کردن از گناه

بپرس