پارافین

/pArAfin/

برابر پارسی: مومک

معنی انگلیسی:
paraffin, paraffine, wax

لغت نامه دهخدا

پارافین. ( فرانسوی ، اِ ) مادّه جامد و سفید که از الواح «شیست » قیری گیرند.

فرهنگ فارسی

جسمی است موم مانند، سفیدونیم شفاف، بی بووبی طعم
( اسم ) جسمی است جامد و سفید که از سرد کردن ناگهانی روغنهای سنگین بدست میاید و در حدود ۴٠ درجه گداخته میشود و مخصوصا عایق خوبی برای الکتریسیته است . در شمع سازی و تهی. ورنی ها نیز استعمال میشود. پارافین مایع در پزشکی بعنوان مسهل بکار میرود .
ماده ای جامد و سفید که از الواح و شیست قیری گیرند

فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. )جسمی است جامد و سفید که از سرد کردن ناگهانی روغن های سنگین به دست می آید. در شمع سازی و تهیة ورنی ها استعمال می شود. پارافین مایع در پزشکی به عنوان مسهل به کار می رود.

فرهنگ عمید

جسمی موم مانند، سفید و نیم شفاف، بی بو، و بی طعم که از روغن های سنگین نفت به دست می آید و در ساختن برخی از داروها، لوازم آرایشی و شمع سازی به کار می رود.

دانشنامه عمومی

در شیمی، پارافین ( به انگلیسی: paraffin ) نامی عمومی برای آلکان های با فرمول شیمیایی CnH۲n+2 است. واکس پارافین اشاره به پارافین جامد با n=۲۰–۴۰ دارد. پارافین ماده ای نفتی است در بازار به دو شکل مایع یا جامد یا ژله ای یافت می شود که نوع ژله و جامد آن برای تولید انواع شمع کاربرد دارد و از نوع مایع برای مصارف صنعتی استفاده می شود. مادّهٔ جامد و سفید که از الواح شیست قیری می گیرند.
روغن پارافین در قرن نوزدهم میلادی به وسیله دانشمندی آلمانی بنام کارل فون ریچنباخ یافت شد. این اتفاق زمانی بود که وی در تلاش برای افزایش کارایی و تصفیه ترکیبات روغنی صنعت پتروشیمی فعالیت می کرد. به دلیل اینکه پارافین بسیار تمیز و مطمئن تر از روغن های رایج در صنعت شمع سازی می سوخت مورد استفاده قرار گرفت. کشف پارافین رونق جدیدی به تولید شمع، بسته بندی گوشت و صنایع تولید روغن در اوایل قرن بیستم میلادی داد.
عکس پارافین
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پارافین (paraffin)
نام متداول آلکان ها. اعضای مجموعۀ هیدروکربن هایی با فرمول عمومیCnH۲n+۲ اند. اعضای پایینی گروه، ازجمله متان (گاز طبیعی یا گاز مرداب)، گازی شکل اند. اعضای میانی، که عمدتاً مایع اند، پایۀ بنزین، کروزن (نفت سفید)، و روغن های روان ساز را تشکیل می دهند. حال آن که اعضای بالاتر (پارافین های جامد) جزو مواد اصلی پمادها و وسایل آرایشی اند. سوختی که با نام پرافین مصرف می شود، عموماً کروزناست.

مترادف ها

paraffin (اسم)
پارافین

پیشنهاد کاربران

پارافین؛ دارای بار و پاراف شده و پُر بار و بارگذاری شده
پاراف و پاراگراف؛
با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی به معنی بارگذاری نهایی و تأیید و تصدیق متن های نگارش شده در ورق هایی که با گراف بارگذاری می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی approve در زبان انگلیسی
تحلیل و تفسیر و فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در متن زیر تبیین شده است ؛
approve ؛ با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی با یک تعریف موازی و غیرانطباقی با ریشه ی این کلمه به معنی تأیید شدن
تحلیل و تفسیر و فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات و کلمات هم خانواده به لحاظ یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف در متن زیر تبیین شده است ؛
حرف ( پ ) در کلمه ی approve در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوا از ابزارهای ایجاد کلام واقع شده در دهان قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد به طوری که بدون در نظر گرفتن افزونه ی حرف آ در ابتدای ساختمان این کلمه و مشاهده کلمه ی پُرُف یا پُرُوْ از طریق این قانون کلمه ی بار در ساختمان این کلمه قابل مشاهده می شود.
چنانچه حروف کلمه ی بار را نیز بخواهیم از همدیگر تجزیه و تحلیل کنیم ، افزونه ی حرف ب در ابتدای ساختمان کلمه ی بار برای کلمه ی آر که حرف ب به آن چسبیده است به معنی با بار و یا دارای انرژی جهت وار شدن و وَر آمدن قابل مشاهده است.
روند جریان سیال مفهوم کلمه ی بار در آبراه سیال کلمات جهت مشاهده کلمات هم خانواده در ساختمان کلمه ی باریک، که حرف ( ک ) در انتهای ساختمان این کلمه نماد تصغیر و کوچک سازی می باشد به معنی کم بار و دارای بار کم قابل تعریف است.
پروفایل ؛
با توجه به تاریخچه و پیشینه و ریشه ی مشترک زبان ها در مبحث زبانشناسی، تعریفی که قابل تحلیل و تفسیر می باشد بدینصورت قابل تبیین می شود ؛
کلمه ی پروفایل به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه در قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با اصطلاح پُرُف کردن لباس و پاراف کردن و کلمه ی aprovied با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی به معنی تایید شدن و professional به معنی حرفه ای و همچنین کلمه ی بروفه و بَرف و بروفن و پارافین و پروفسور و پروفیل و. . . می باشد.
کلماتی مثل پُرُوْ و پروف و پاراف کردن و بروفن و برف و بروفه که به معنی دارای انرژی و نیرو و دارای بار و بارگذاری شده دارای معنا و مفهوم می باشد از کلمه ی پارا پارس پریز پرزیدنت پُرس پرستار و. . . منشعب شده است.
در مجموع کلمه ی پروفایل به معنی بارگذاری جهت به بار آمدن و به بَر و رو آمدن دارای معنا و مفهوم می باشد. یعنی قسمتی یا بخشی که اطلاعات خودمان را در آن بارگذاری می کنیم.
پُرُو یا پُرُوف ؛ پروف کردن لباس با ریخت دیگر آن بُرُو یا بروف کردن به معنی لباس را در بَر کردن و بارگذاری و بَر و رو دادن به لباس جهت تایید شدن یا بَر و رو ایجاد کردن برای لباس که با نگارش این کلمه در زبان انگلیسی approve به معنی تأیید شدن می باشد.
و یا به معنی به تن کردن لباس جهت برآمده شدن یا وَرآمدن لباس.
به گونه ای که اگر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات برای ساختمان کلمه ی پُرُو افزونه ی حرف آ را به عنوان باب ورود به کلمه نصب کنیم کلمه ی approve به معنی تأیید شدن قابل مشاهده می شود.
برف ؛ این کلمه نیز که در نزولات آسمانی در فصل زمستان باعث بارگذاری جهت به بار آمدن و باروری طبیعت می شود و دارای عینیت است در عالم واقع منطبق با این تعریف می باشد.
بروفه ؛ بُروف شده ، پاراف شده ، بارگذاری شده و دارای بار و به بار آمده و دارای بَر و رو و با تعریف دیگر آن به معنی خوش بَر و رو.
بروفن ؛ این کلمه نیز مرتبط با مفهوم کلمه ی برف در علم پزشکی جهت بارگذاری و باررسانی مواد لازم به بدن جهت تسکین درد یک اصطلاح رایج می باشد.
همچنین تعریف فوق برای کلمه ی پروف در کلمه ی پروفسور و پروفسشنال به معنی پُر بار و دارای بار با تعریف موازی آن به معنی حرفه ای دارای عینیت و انطباق می باشد.
کلمه ی دیگری که با این تعریف جور در می آید کلمه ی پارافین که در شمع سازی رایج می باشد به معنی دارای بار قابل مشاهده می باشد.
پاراف ؛ اصطلاح پاراف کردن نامه ها در مکاتبات اداری در زمانی می باشد که نامه ها قبل از ارسال جهت تایید شدن نهایی آن بازبینی و ویرایش و نگارش می شود.
پروفسور ؛
این کلمه از ترکیب دو کلمه با یک مفهوم مشترک ایجاد شده است کلمه ی پارس و فارس و با ریخت پارس فارسور و با ریخت خلاصه شده ی آن پروفسور
در لابلای توضیحات ذیل که در مورد کلمه appraisal
آمده است فلسفه پیدایش کلمه پرفسور خدمت عزیزان تبیین گردیده است.
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
اگر از قانون اولویت تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه، کلماتی مثل پارس فارس پرایس پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت پاریس پیریس پارادیس پُرسش پِریز فارس سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر مسافرت حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند.
کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی.
حالا چطور این مفهوم در این کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته.
کلمه پِریز یا پاریس و پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی رایس و پرایس می کنیم نیز همین رویه موجود است.
البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش نیز یعنی کسب بار علمی و حل مسئله.
و در بُعد و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح یک پُرس غذا همین مفهوم را دارد.
یا کلمه پروفسور که به شخصی که در مرزهای علم مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد.
و یا کلمه پرافیت که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود به جامعه بشری می رساند.
لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز یا درجه و پاداش ترجمه شده است به معنی پریز نمودن یا پرایز نمودن جهت ایجاد مفهومی به نام پرزیدنت نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود.
کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد.
علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) کلمه صوت جریان صدا را بیان می کند و صدا عمل ایجاد صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر حذف گردیده است. نمونه مشابه این دو کلمه در زبان فارسی برای کلمه ی بار کلمه آری هست که حرف ب به معنی با در کلمه ی آر و بار به معنی با انرژی یا دارای بار که هم خانواده با آرمان ارتش آریا آرام آرامش و غیره می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.