پاراسایکولوژی

دانشنامه عمومی

پاراسایکولوژی یا پیراروان شناسی ( انگلیسی: parapsychology، فرانسوی: parapsychologie ) شاخه ای از دانش روان شناسی است، که به مطالعهٔ پدیده های روان شناختیِ به ظاهر فراطبیعی می پردازد.
Mirror neurons are among the things that can be considered in parapsychology Parapsychology. ir
پدیده هایی که مطالعه می شوند عبارت اند از ادراک فراحسی ( extra - sensory perception ) ، جنبش پیراروانی ( psychokinesis ) و بقای خودآگاهی پس از مرگ. در زبانِ پیراروان شناسان به این پدیده ها، اصطلاحاً PSI گفته می شود. یک اصطلاح بی طرفانه که هیچ چیز مثبت یا منفی در مورد علت این پدیده ها یا تجربه ها نمی گوید. تحقیقاتِ پیراروان شناسان از روش های مختلفی بهره می برد. از جملهٔ این روش ها می توان به تحقیقات آزمایشگاهی و تحقیقاتِ صحرایی اشاره کرد. این تحقیقات در آزمایشگاه های تعدادی از دانشگاه ها و بنیادهای خصوصی در سطح جهان انجام می شود. همچنین نتایج این تحقیقات معمولاً در نشریات ویژه ای نظیر نشریهٔ پیراروان شناسی ( journal of parapsychology ) و نشریهٔ پیراروان شناسی اروپا منعکس می شود. مقاله های تحقیقاتی پیراروان شناسی نیز غالباً در نشریه های «مجلهٔ روانشناختی» ( psychological Bulletin ) ، بنیادهای فیزیک ( Foundation of Pyysics ) و نشریهٔ روان شناسی بریتانیا ارائه می شود. آزمایش هایی که معمولاً توسط پیراروان شناسان انجام می شود عبارت اند از:
• شماره انداز عدد تصادفی ( random number generator ) به منظور بررسی مدارک روان جنبشی،
• محرومیت حسی از طریقِ آزمایش های گانزفلد جهت تست ادراک فراحسی
• تحقیقاتی که تحت قرارداد با دولت ایالاتِ متحده برای بررسی امکان مشاهده از راه دور ( remote viewing ) صورت می گیرد.
پیراروان شناسان بر مبنای این تحقیقات تعدادی مطالعات فراتحلیلی ( meta - analytical ) انجام داده اند. در مطالعات فراتحلیلی، داده های به دست آمده از آزمایش های پراکنده، در یک مجموعه دادهٔ بزرگ با یکدیگر ترکیب می شوند. تعدادی از این تحلیل های آماری در صفحاتی از نشریات اصلی ارائه شده و در زمان خود بحث ها و جنجال هایی به راه انداختند. پیراروان شناسی یک علم حاشیه ای محسوب می شود ( fringe science ) می باشد، چرا که شامل تحقیقاتی می باشد که در مناسب مدل های نظری استاندارد ( standard theoretical models ) قابل قبول برای جریان اصلی علم ( mainstream science ) نمی باشد. دانشمندانی نظیر ری هایمن ( Ray Hyman ) و جیمز الکوک در صدر منتقدان پیراروانشناسی هم از لحاظ روش شناختی پیراروانشناسان و هم از لحاظ نتایج به دست آمده توسط پیراروان شناسان قرار دارند. همچنین بسیاری از دانشمندان صاحب نام نیز که به محققان شکاک معروفند نشان داده اند که نقص های روش شناختی بسیار بهتر از توضیح های ناهنجار پیشنهاد شده توسط پیراروانشناسان می تواند دلیل به دست آمدن آن دسته از نتایج به ظاهر موفقیت آمیز پیراروان شناسان را توضیح دهد. همچنین برخی منتقدان عنوان کرده اند که پیراروانشناسی از خط علم به سمت شبه علم ( pseudosienc ) متمایل شده است. تا این زمان، هنوز هیچ مدرکی که وجود پدیده هایی ماوراءالطبیعه را اثبات کند توسط بنیادهای معتبر علمی ( scientific community ) پذیرفته نشده است.
عکس پاراسایکولوژیعکس پاراسایکولوژیعکس پاراسایکولوژیعکس پاراسایکولوژی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

پیشوند para با تلفظ پارا در اصل و ریشه به زبان یونانی نبوده بلکه فارسی ( و سانسکریت ) و به معنای فرا، ورا، بالا یا خارج از تیررس حواس پنجگانه. کلمه Psyche با تلفظ پِسیُکه به زبان آلمانی به معنای روان ( معادل آلمانی آن : Seele با تلفظ زَیله ) هم در اصل و ریشه یونانی نبوده بلکه ایرانی و به شکل " پَسی که " تلفظ و بیان میشده به معنای " در پشت پرده ". Psi با تلفظ پِسی یکی از حروف الفبای زبان یونانی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

تله جنبشی:
چه کسی دوست ندارد که از این استعداد برخوردار باشد که بتواند به کمک فکر و خیال و تصور اشیاء یا چیز ها را از راه دور به جنبش در آورد؟ یا مثل ایسا ( عیسی ) با پای برهنه روی سطح آب راه برود طوریکه بدنش در طی راه رفتن فارغ از تاثیرات میدان جاذبه ی زمین باشد و یا مانند موسا ( موسی ) عصایش را پیش پای فرااو ( فرعون ) بیندازد تا به اژدها تبدیل شود و اورا بهمراه تاج و تخت سلیمانی اش به بلعد و یا بهنگام تشنگی عصایش را در یک بیابان بی آب و علف مثل سینا بر یک صخره بکوبد تا آب از آن جهش و فوران یابد. استعداد توانائی شق نمودن القمر البدر یا نیم کردن ماه چهارده با اشاره انگشت بماند به حال خود.
آرزوی داشتن چنین استعداد هائی یکی از ژرف ترین نیاز های خیالی انسان از دیر باز تاکنون و تا آینده های دور دست بوده و هست و خواهد بود در کنار آرزوهای ژرف و برآورده نشدنی دیگری از قبیل انتظار وقوع معجزه، استجاب یا برآورده شدن دعا ها و دریافت امداد های مجانی یا رایگان از عالم غیب .
یک پیش گوئی و آینده بینی بدون استفاده از کارت های مردوخ و ماردوش و طاروق و بدون احضار ارواح اموات یا مردگان و بدون نگاه کردن به درون بطری جادو و توپ بلورین یا شیشه ای :
کدام پارا روانشناس ماهر و کاردان از تبار انبیا و اولیا و همسنگ با بنیانگذاران روانکاوی تحلیلی و روانشناسی تحلیلی مثل فروید و یونگ و آشنا به پدیده های پارا نرمال ( paranormal ) از قبیل شنیدن صدای خشش بال جبرئیل با گوش ناپیدای دل ( و نه گوش پیدای سر ) میتواند با یقین و اطمینان کامل بما بگوید که پس از مرگ چه اتفاقی یا اتفاقاتی برای ما روی خواهند داد؟
خود من بدون اینکه در زمینه شناخت پدیده های پارا نرمال مهارت یا تخصصی داشته باشم، با یقین و اطمینان باور دارم که پدیده طبیعی، واقعی، عینی، محسوس، ملموس و تجربی در قالب سه کلمه به شکل《تولد - زندگی - مرگ》 تنها و منزوی نمی باشد بلکه در پیوند گسست ناپذیر با پدیده ی دیگرست که بخش اعظم آن خارج از تیررس شعاع های حواس پنجگانه قرار دارد و به کمک تجربه غیر قابل شناخت می باشد به شکل 《مرگ - زندگی - تولد》. در این زمینه میتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که هر فرد انسانی ( منجمله نبات و حیوان و موجودات غیر زنده ) از یک زمان خودی یا ساعت لحظه شمار خاص و ویژه خویش برخوردار میباشد. مسیر حرکت زمان خودی که همیشه توسط لحظه جاودانه حال بطور اجباری ( مستقل از اختیار و خواست و اراده فردی ) طی میشود دایره وارست و از پیش تعیین گردیده و از دو قوس یا کمان تشکیل شده ؛ یکی بسیار کوتاه و دیگری بسیار بلند. زندگی در طول پدیده اول همین زندگی دنیویست که از لحظه بسته شدن نطفه تثلیثی مادی - روانی - روحی در رحم مادر و در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی آغاز میگردد و در لحظه مرگ بدن به پایان میرسد و طول زمانی آن منحصر بفرد است. زندگی در طول پدیده دوم روئیای - برزخی میباشد و خواهد بود در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من مطلق، واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا و در بطن و بهمراه خود این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》که با احترام کامل خدمت موئمنین پیروان دین اسلام، یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد. طول زمانی عشق و زندگی روئیایی - برزخی برای همه ی افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات درون این دنیا ) در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده بطور مطلق مساوی و همیشه هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی خواهد بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
مرگ در انتهای قوس یا کمان کوتاه و یا در پایان پدیده اول با مرگ در ابتدای قوس یا کمان بسیار بلند یا در ابتدای پدیده دوم یکی می باشند و تولد در انتهای پدیده دوم همان تولد خواهد بود در ابتدای پدیده اول با این تفاوت که همیشه در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل به وقوع خواهد پیوست یا روی خواهد داد .
من خودم حقیقتا نمی دانم که آیا این پیش بینی یا پیشگوئی غیر قابل اثبات به کمک مشاهده و آزمایش را میتوان یک استعداد پارائی، فرائی یا ورائی نامید بدون ادعای برگزیدگی و دریافت وحی از طریق گوش سر.
در باب شوخی:
شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد که ماهر ترین روان کاوان، روان شناسان، پارا پسیکو ها و همچنین روح شناسان و ماده گرایان دور من جمع شوند و این پدیده ی پارانرمال را از نزدیک مشاهده کنند و هاله نورانی را در اطراف سر وی روئیت نمایند و انگشت شگفت و تعجب و حیرت را بسوی او دراز کنند!!؟
یک حاجی آقای نمونه یک روزی از روز ها در منزل در حالات نشسته یا ایستاده و یا دراز کشیده در کمال صلح و صفا با تسبیح مشغول ذکر الله ملقب به نور سماوات و الارض می باشد، ناگهان برای یک لحظه ی کوتاه زمانی در گوشه های سر و دل مبارکش این احساس و فکر و خیال و تصور ایجاد میشود که الساعه یا بزودی زنگ در منزل یا تلفن بصدا در خواهد آمد که یک لحظه بعد حقیقتا چنین اتفاقی خواهد افتاد. حال سوال خدمت روان شناسان پارائی ( و نه پیرایی ) این است که آیا روح مبارک حاجی برای یک لحظه ی بسیار کوتاه در حین مشغولیت وی به ذکر الله و یاد السماوات سبع و الارض ( یا السماوات و الارضین سبع ؟ ) به امر و خواست الله از کالبد، تن یا بدن مادی اش توسط عزرائیل یا ملک الموت و یا فرشته مرگ برای یک لحظه کوتاه قبض یا جدا گردیده و به آینده سفر کرده و آن اتفاق را از پیش دیده و بازهم به خواست و امر وی و بهمراه عزرائیل بازگشته و خبر آن اتفاق را در سر و دلش القا و الهام نموده و یا روانش اول بسوی آینده منبسط شده و سپس بسوی گذشته دوباره منقبض گردیده و یا معزش چنین کاری را کرده ؟
پاسخ خودی : روی من و حاجی و این دنیا همیشه بسوی آینده خیره گردیده و اگر برگردیم و پشت سر خود را نگاه کنیم، بازهم رویمان بسوی آینده خواهد بود و نه سوی گذشته و هیچ چیزی منجمله نور و روح و روان و فهم و عقل مجرد حاجی آقا هرگز نمیتواند از قدم های سنجیده، سنگین، متین و باوقار لحظه جاودانه دوپائی حال ( یکی زمان مطلق و دیگری نیمزوج بنیادی همزاد و هم بازی و هم آن یعنی بیزمانی مطلق با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس ) سبقت بگیرد و زود تر از آن پا را ( پارا ) به عرصه یا میدان آینده بگذارد چه رسد به اینکه بتواند در پشت سر لحظه حال به حال خود باقی بماند و مستقل از گذر خستگی ناپذیر آن مشغول بازی گوشی شود.
نتیجه کلی در مورد پدیده های پارانرمال و استعداد های فراحسی و رشته شبه علمی یا تخیلی " پا را فرا تر نهادن از حد و مرز میدان تجارب حسی" اینکه من و حاجی و پیران و مجربین روان شناسی چه بخواهیم و چه نخواهیم توسط لحظه جاودانه حال بالاجبار بسوی آینده سوق داده میشویم و آنهم روی محیط یک دایره نامرئی یا ناپیدا که همیشه پس از یک دور کامل منجر به بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل خواهد گردید.
طوریکه در بالا بیان گردید ، قوس یا کمان کوتاه روی محیط این دایره را میتوان حسی و تجربی نامید و قوس یا کمان بسیار بلند را پارائی یا فراحسی و غیر تجربی در طول زندگی دنیوی.
به یاد حکیم عمر خیام:
در دایره ای که آمدن ها و رفتن ها و بازگشتن های متوالی و فراوان ماست/ هم بدایت و هم نهایت اش هردو بهشت های برین متوالی هاست/.