پارازیت

/pArAzit/

مترادف پارازیت: انگل، طفیل، طفیلی، میکرب، خش خش، نوفه، حشو، زاید

لغت نامه دهخدا

پارازیت. ( اِ ) ( فرانسوی ، اِ ) طفیلی. حیوان و گیاه طفیلی. انگل. ( فرهنگستان ). || حشو و زاید.

فرهنگ فارسی

انگل، مفتخور، کسی که به هزینه دیگران زندگی کند
۱ - آنکه بهزین. دیگری زندگی میکند انگل ۲ - جانور طفیلی یا گیاهی که از جانوران و گیاهان دیگر مای. حیاتی گیرد انگل ۳ - حشو زاید . یا پارازیت ول کردن . میان سخن دیگران حرف زدن حرف بیجا زدن . یا پارازیت های جوی . ( اسم ) امواج الکترو مغناطیس طبیعی که در نواحی تحتانی جوزمین تولید میشوند و مبدا آنها برقهایی است که در ابرها ایجادمیگردد
طفیلی حیوان و گیاه طفیلی

فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) ۱ - حشو، زاید. ۲ - انگل ، طفیلی . ۳ - اختلالی که در دریافت امواج رادیویی به وجود می آید. ، ~ ول کردن کنایه از: میان سخن دیگران حرف زدن .

فرهنگ عمید

۱.(برق ).سیگنال های الکتریکی که وارد سیگنال های مخابراتی می شوند و باعث اختلال در آن ها می گردند.
۲. (زیست شناسی ) موجود زنده که در خارج یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی کند و غذای خود را از بدن او بگیرد، انگل.
۳. [مجاز] کسی که به هزینۀ دیگران زندگی کند، مفت خور، طفیلی.

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم نظامی] ← اختلال

دانشنامه عمومی

پارازیت (برنامه تلویزیونی). پارازیت برنامه ای هفتگی از تلویزیون فارسی صدای آمریکا، به تهیه کنندگی سامان اربابی و با اجرای کامبیز حسینی بود؛ که نگاهی طنزآمیز به وقایع سیاسی و اجتماعی و خبرهای هفته ایران و جهان داشت.
وبگاه بخش فارسی صدای آمریکا آن را به عنوان برنامه ای معرفی می کند «که می کوشد با چاشنی طنز، نگاهی دیگرگونه به خبر و حاشیهٔ خبر داشته باشد. »[ ۱]
اجرای پارازیت در فوریه ۲۰۱۲ پس از چند بار وقفه به طور کامل متوقف شد و پس از آن تنها سه برنامه به نام پارازیط، تنها با اجرای سامان اربابی پخش گردید. مجریان برنامه وعده داده اند سری جدید برنامه را در نیویورک تهیه و پخش نمایند.
علیرضا رضایی نیز متن برنامه پارازیت را می نوشت. [ ۲] آهنگ پایانی سری سوم و احتمالا دوم برنامه از علی عظیمی به نام «تمومه چیزها» بود، گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش می شود هفتاد رنگ با الهام از فریدون مشیری.
• به دنبال موفقیت پارازیت، حسینی و اربابی در ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۱ به برنامهٔ دیلی شو دعوت شدند. [ ۳]
سید محمد حسینی ( مجری ) مجری مشهور تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، در قسمت ۴۰ از فصل ۲ این برنامه حضور یافت که با واکنش هایی همراه شد[ ۴] ؛ از جمله اینکه حسینی اظهار کرده بود که در زمان فعالیتش در تلویزیون ایران، در زمرهٔ مخالفان نظام جمهوری اسلامی بوده است.
عکس پارازیت (برنامه تلویزیونی)عکس پارازیت (برنامه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پارازیْت
در ارتباطات دوربرد، اختلال در پخش رادیو یا تلویزیون، ناشی از الکتریسیتۀ ساکن یا الکتریسیتۀ جوّ، با طول موج بسامدهای پخش. معمولاً به صورت خش خش یا سوتِ نوفه آشکار می شود.

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> پارازیت
سخن بی موقع، اختلال، مزاحمت

جدول کلمات

طفیلی, انگل, مفتخور, تراک

مترادف ها

noise (اسم)
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت

parasite (اسم)
طفیلی، انگل، صدای مزاحم، پارازیت

mush (اسم)
خش خش، خمیر نرم، احساسات بیش از حد، سفر پیاده در برف، حریره ارد ذرت، صدای مزاحم، پارازیت

فارسی به عربی

ضوضاء , هریسة

پیشنهاد کاربران

parasite
Static
پارازیت دررحل جدول = سربار ، سرباری
کنایه از :
" انگل "
"زگیل"
خشناک
حشو . . . زاید. . . . انگل . . . .
انگل
جان داری که میزبان را کم توان و کم جان می کند ولی به روال به مرگ میزبان نمی انجامد.
مسخره کردن
حاشیه رفتن
نویز
نویز گیر ( اسپلیتر ) : دفع کننده نویز.
پارازیت
این واژه از زبان فَرانَکی ( فرانسَوی ) به پارسی درآمده ولی بَخشَک هایش ( اجزائش ) ایرانی - اروپایی اند .
پارازیت : پارا - زیت
پارا = پیرا در پارسی به مینه ء پیرامون ، در کنار
زیت = sit انگلیسی و نِشست یا شَست یا سَت پارسی کهن
...
[مشاهده متن کامل]

مینه : کنار کَسی که دارد خوراک می خورد نشستن و مُفتَک در خوراک او انباز ( شریک ) شدن. در زبانزد آمیانه چَترباز ، مفتخور یا انگل.
گرته برداری :
پیرانِشَست ، پیراشَست ، پیراسَت
نوکته: وات های " ن " و " ش " در نشستن پیشوند و میانوند هستند.

در طب به معنی انگل میباشد.
هو
با سلام، در طب به معنی انگل هست و علمی در پزشکی بنام پاراسیتولوژی یا انگل شناسی داریم.
با تشکر
واژه ای فرانسوی - طُفیل، آویزون! -
موج منفی، بسامد اخلالگر، خیزِ خراب کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس