پارادوکسیکال


برابر پارسی: ناسازوارانه

پیشنهاد کاربران

میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد.
در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به جای "تناقض" که از دو بخش ساخته شده است:
1 - para:هم ارز با "فَر/فرا" در پارسی میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - dox:برابر "نظر، نگر، اندیشه، فکر" میباشد.
پس برگرفته از همین، واژه "فَرمَن" را میتوان به جای "پارادوکس، تناقض" پیشنهاد داد و از آنجا که در انگلیسی واژه "پارادوکسیکال" paradoxical" برابر "متناقض" است پس واژه "فَرمَنین" که "ین" برابر "ical" در انگلیسی است، برابر "متناقض" است.
فزون:میتوان از واژه های "پادگفتن/پادگو" نیز بکار برد که در دانشِ "منطق" بسیار شایسته هستند و به گمانم بیشتر کسانی که دانش "منطق" را دارند، از این واژه بیشتر پیشوازی میکنند!
بِدرود!

پیرمردِ جوان
جمع ناشدنی، ضدونقیض
ناسازنما ، متناقض نما
اصطلاحی است در معرفی همچین مواردی : � هر عبارت ، بیان یا نتیجه ای که در مقایسه با مشابه خودش در زمان یا مکان دیگر متفاوت یا متضاد باشدو از نظر عقلی و باوری متفاوت باشد �

...
[مشاهده متن کامل]

که با گزاره هایِ قبلیِ گفته شده در همان نظریه یا دستگاه نظری، یا با یکی از باورهای قوی پیش زمینه، شهود عقلی یا باور عمومی در تناقض باشد.

پارادوکسیکال به زبان ساده:
سایه روشن یا شبهای روشن
اوج سقوط
بیداری در خواب

پارادوکسیکال= رفتار مسئولان ما در برابر مردم،
حرفهای قبل از انتخابات و بعدش،
تضاد درونی و بیرونی،
با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن یا بالعکس
حرف و عمل یکی نبودن

به معنی تناقضه و کلا یچیز مخالف. . . .

واضح و روشنه، مثل : حاضرِ غایب، پیدای پنهان، پادشاهِ فقیر ،
متناقض گر، مخالف، نقض کننده
یعنی دو رویی و ریاکاری که پست ترن صفت رفتاری و اخلاقی است . متاسفانه همه جا هست ، ولی بیشتر در سیاسیون کاربرد دارد
هم بسان یا شکننده یا پتیاره پیمان شکننده
مفهومی از ریشه با مفهوم دیگری متضاد باشد, از بیخ وبن متناقض
آنچه که به همان اندازه هست به همان میزان نیست
پارادوکسیکال: مخفف همه ی اتفاقات غیر ممکن
فعل یا عملی است که در یک جا به دو صورت متفاوت و عکس هم اتفاق می افتد .
مخالف هرچیزی ینی پارادوکسیکال
پارادوکسیکال . . .
مثله این میمونه ک بگی تابستون سرده
زمستون گرمه
چیزیه متاسفانه خیلی تو ملت ایران ازش سواستفاده میکنن
یعنی ادعا کردن در مورده خوبی
ولی
انجام دادن بدی

مخالف
مخالفت
پارادکسیکال:شبیه سازی، شر گفتن، ک*شر بافتن، دروغ گفتن برای بالا رفتن در سیاست
سدِ روان! ( متناقض نما )
شکلی از یک سازه ناتمام و در بیان به اتمام رسیده . . .
زمستان داغ، تناقض گول زننده
ادا در آوردن در سیاست جهت فریب مردم
. . . . . . پارادوکسیکال. . . خیلی ساده. . . .
من با زمستون داغ کاملن موافقم
چون واسه منه جوون یه توضیح کامله
به نظر خودم یه چیزی که غیر ممکنه مثل این که رو درخت کریسمس دست نمادین حضرت ابولفضل باشه
زمستان داغ
شفاف ترین مثال هستش

دو چیز که با هم جمع نشوند. مثله عرفان فلسفی، که عرفان نحوه اندیشیدن براساس مکاشفه هست ولی فلسفه نحوه اندیشیدن براساس عقل و این دو باهم جمع نمیشوند
من خیلی غیر رسمی میگم گول زدن مردم نشون دادن چیزی که در آن تناقض دارد اما در حقیقت چیز منحرف کنندیست😑 برداشت من اینطوره به عنوان دانشجو 😂

متناقض نما ( نه متناقض ) ، مثل درخت در آتش
نا همانگی فکری در خود شخص
مخالفت کننده
نشون دادن چیزی که در آن تناقض هست ولی در اصل چیزی منحرف کننده است
تناقض هاى با ریشه ى سیاسی
مخالف گونه. تضاد کلی
متناقض نما

متناقض، مخالف هم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس