پارادوکس اعدام غیرمنتظره ( به انگلیسی: Unexpected hanging paradox ) پارادوکسی در مورد پیش بینی یک فرد از وقوع یک عمل در زمانی مشخص در آینده است که به او گفته شده است در زمانی که انتظار ندارد، رخ خواهد داد.
... [مشاهده متن کامل]
با وجود جلب توجه محافل علمی به این پارادوکس، همچنان اجماعی در مورد ذات آن حاصل نشده و در نتیجه راه حل درست آن یافت نشده است. برخی از معرفت شناسان آن را یک پارادوکس معرفتی می دانند و برخی منطق دانان ریشهٔ آن را اظهار نظر خودمتناقض و خودارجاع بیان کرده اند.
به درستی معلوم نیست که اولین دفعه چه کسی این پارادوکس را ابداع کرده؛ ولی به گفتهٔ ویلارد ون اورمن کواین ( دانشمند منطق دانشگاه هاروارد و نویسندهٔ یکی از مقالات نشریهٔ مایند ) ، این پارادوکس قبل از سال ۱۹۴۰ میلادی بر سر زبان ها افتاد و دهان به دهان گشت و عموماً تحت عنوان پارادوکس اعدام غیرمنتظره یا شخص محکوم به مرگ یا دار غیرمنتظره مطرح شد.
در ژوئیهٔ ۱۹۵۱، مایکل اسکریون ( استاد کرسی منطق دانشگاه ایندیانا ) ، مقالهٔ پیچیده و گیج کننده ای در نشریهٔ فلسفی انگلیسی مایند منتشر کرد که در آن موضوع جدیدی مطرح کرده و آن را «پارادوکس خارق العاده و بدیع» نامیده بود. البته قبل از اسکریون و در عرض ۱۵ سال قبل از انتشار این مقاله، بیش از ۱۰ مقالهٔ مفصل دربارهٔ این پارادوکس در نشریهٔ مایند منتشر شده بود و کلیهٔ نویسندگان آن ( که اغلب از فلاسفهٔ برجستۀ آن دوره بودند ) دارای عقاید متضاد دربارهٔ راه حل آن بودند و چون حتی دو عقیدهٔ موافق دربارهٔ آن اظهار نشده بود، پارادوکس مزبور لاینحل مانده و هنوز هم مورد بحث و مشاجره است.
از میان مقالات ارائه شدهٔ پیش از مقالهٔ اسکریون، می توان به بحث دونالد جان اکانر ( یکی از فلاسفهٔ دانشگاه اکستر ) در روزنامهٔ مایند در رابطه با پارادوکسی شبیه به این پارادوکس و برای اولین بار در روزنامهٔ مایند تحت عنوان پارادوکس اعلامیهٔ فرمانده نظامی اشاره کرد.
بعداً در دو مقالهٔ دیگر، پارادوکس به شکل همان اعلامیهٔ فرمانده نظامی توسط لارنس جاناتان کوهن ( ژانویهٔ ۱۹۵۰ ) و الکساندر پیتر ( اکتبر ۱۹۵۰ ) در مایند مورد بحث قرار گرفت و حتی ژرژ گامف و ماروین استرن ( که بعداً آن را به صورت «مرد محکوم» در کتاب خودشان وارد کردند ) نیز در این بحث شرکت کردند.
... [مشاهده متن کامل]
با وجود جلب توجه محافل علمی به این پارادوکس، همچنان اجماعی در مورد ذات آن حاصل نشده و در نتیجه راه حل درست آن یافت نشده است. برخی از معرفت شناسان آن را یک پارادوکس معرفتی می دانند و برخی منطق دانان ریشهٔ آن را اظهار نظر خودمتناقض و خودارجاع بیان کرده اند.
به درستی معلوم نیست که اولین دفعه چه کسی این پارادوکس را ابداع کرده؛ ولی به گفتهٔ ویلارد ون اورمن کواین ( دانشمند منطق دانشگاه هاروارد و نویسندهٔ یکی از مقالات نشریهٔ مایند ) ، این پارادوکس قبل از سال ۱۹۴۰ میلادی بر سر زبان ها افتاد و دهان به دهان گشت و عموماً تحت عنوان پارادوکس اعدام غیرمنتظره یا شخص محکوم به مرگ یا دار غیرمنتظره مطرح شد.
در ژوئیهٔ ۱۹۵۱، مایکل اسکریون ( استاد کرسی منطق دانشگاه ایندیانا ) ، مقالهٔ پیچیده و گیج کننده ای در نشریهٔ فلسفی انگلیسی مایند منتشر کرد که در آن موضوع جدیدی مطرح کرده و آن را «پارادوکس خارق العاده و بدیع» نامیده بود. البته قبل از اسکریون و در عرض ۱۵ سال قبل از انتشار این مقاله، بیش از ۱۰ مقالهٔ مفصل دربارهٔ این پارادوکس در نشریهٔ مایند منتشر شده بود و کلیهٔ نویسندگان آن ( که اغلب از فلاسفهٔ برجستۀ آن دوره بودند ) دارای عقاید متضاد دربارهٔ راه حل آن بودند و چون حتی دو عقیدهٔ موافق دربارهٔ آن اظهار نشده بود، پارادوکس مزبور لاینحل مانده و هنوز هم مورد بحث و مشاجره است.
از میان مقالات ارائه شدهٔ پیش از مقالهٔ اسکریون، می توان به بحث دونالد جان اکانر ( یکی از فلاسفهٔ دانشگاه اکستر ) در روزنامهٔ مایند در رابطه با پارادوکسی شبیه به این پارادوکس و برای اولین بار در روزنامهٔ مایند تحت عنوان پارادوکس اعلامیهٔ فرمانده نظامی اشاره کرد.
بعداً در دو مقالهٔ دیگر، پارادوکس به شکل همان اعلامیهٔ فرمانده نظامی توسط لارنس جاناتان کوهن ( ژانویهٔ ۱۹۵۰ ) و الکساندر پیتر ( اکتبر ۱۹۵۰ ) در مایند مورد بحث قرار گرفت و حتی ژرژ گامف و ماروین استرن ( که بعداً آن را به صورت «مرد محکوم» در کتاب خودشان وارد کردند ) نیز در این بحث شرکت کردند.