پاده

لغت نامه دهخدا

پاده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) گله خر و گاو. ( برهان ) :
ماده گاوان پاده اش هر یک
شاه پرور بود چو پرمایون.
فرالاوی.
به غور چون تو بود پاده ای به یک من آرد
به هند چون تو بود یک رمه به یک آجل.
عمعق بخارائی ( در هجو اُغُل ).
ز بهر جماع خران خر کلوکان
خرامان بخانه بری پاده پاده.
سوزنی.
|| چراگاه اسبان و شتران و گاوان. ( برهان ). || چوب دستی درشت. عصای کلان. چماق. باهو :
در زیر بار زنگ همانا بکودکی
کردند... نش را ادب از پاده زرنگ.
سوزنی.
خصم در دست قهرت افتاده
پایها در رکاب چون پاده.
سنائی.
- کرد پاده ؛ باهوی کرد. چماق کردان :
کسی باید آنگه که تو باده خوردی
که آرد سوی مرز تو کرد پاده.
سوزنی.

پاده. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است به چهار فرسنگ ونیمی شمال و مغرب کازرون. || موضعی است به جنوب غربی سمنان.

فرهنگ فارسی

گله، رمه، گله گاوو ر، به معنی چوبدستی ستبر
( اسم ) ۱ - گل. گاو و خر. ۲ - چراگاه . ۳ - چوبدستی چماق باهو . یا کرد پاده چماق کردان باهوی کرد .
دهی است به چهار فرسنگ و نیمی شمال و مغرب کازرون

فرهنگ معین

(دِ ) [ اوست . ] ( اِ. )۱ - گلة گاو و خر. ۲ - چراگاه .

فرهنگ عمید

۱. گله، رمه، گلۀ گاو و خر: ماده گاوان پاده اش هریک / شاه پرور بُوَد چو برمایون (فرالاوی: شاعران بی دیوان: ۴۱ ).
۲. چراگاه.
۳. چوب دستی ستبر.

دانشنامه عمومی

پاده (آرادان). پاده، روستایی از توابع بخش کهن آباد شهرستان آرادان در استان سمنان ایران است.
روستای پاده در ۲ کیلومتری شرق روستای اسلام آباد ( قلعه خرابه ) و ۴ کیلومتری شمال شرقی شهر آرادان در طول ۵۲ درجه و ۳۰ دقیقه شرقی و عرض ۳۵ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا ۸۴۰ متر است.
تا قبل از سال ۱۳۱۶ و تصویب قانون تقسیمات کشوری، روستای پاده تابع بلوک آرادان محسوب می شد. پس از تشکیل بخش قشلاق ( گرمسار ) در سال ۱۳۱۶روستای پاده تابع بخش مذکور گردید. [ نیازمند منبع] این روستا طی سال های۱۳۶۱ تا ۱۳۸۵ تابع دهستان آرادان ( بخش مرکزی شهرستان گرمسار ) بود و از سال ۱۳۸۵ و تشکیل بخش آرادان، این روستا تابع دهستان کهن آباد از بخش یادشده گردید. پس از ارتقاء بخش آرادان به شهرستان آرادان، این روستا در تابعیت دهستان فروان بخش کهن آباد قرار گرفت. [ نیازمند منبع]
این روستا در دهستان فروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۲ نفر ( ۴۸خانوار ) بوده است. مردم روستای پاده الیکایی هستند و به گویش الیکایی گویش می کنند. [ ۲]
دربارهٔ نام روستای پاده نقل قول های مختلفی بیان شده است. صنیع - الدوله در خصوص وجه تسمیه این روستا می نویسد: «اصل اسم این ده، پایین ده است چون از سمت مغرب از این ده که می گذرد، خاک خوار است. ولی آبادی نیست، جز ده نمک، آن هم جمع دیوانی ندارد. بعلاوه جدید است از این جهت اینجا را پائین ده نامیده اند». [ ۳] برخی نیز نقل می کنند چون زمین های این روستا بسیار حاصلخیز بوده و بهره فراوانی می داده است به «بهره ده» موسوم شده که به تدریج به پاده تغییر نام یافته است. [ نیازمند منبع] نظریه دیگری نیز در خصوص وجه تسمیه روستای پاده وجود دارد به این مضمون که در گذشته پاده شامل دو قسمت بوده یکی حصار بالا و دیگری حصار پائین که مرکز روستا بود و حمام، آسیاب، مسجد و … در این قسمت قرار داشت. [ نیازمند منبع] با توجه به اینکه مرکز اصلی جمعیت و سکونت، «حصار پائین» بوده، نام آن کم کم به «پایین ده» و سپس به «پاده» تغییر یافته است. [ نیازمند منبع]
مهمترین آثار تاریخی این روستا عبارت است از: امامزاده سلطان ابو سعید؛ حسینیه؛ مسجد؛ قلعه؛ حمام؛ آب انبار؛ حوض اب؛ ساختمان های مسکونی قدیمی و…
• بخش قشلاق در سال ۱۳۱۹ به گرمسار تغییر نام یافت و در سال ۱۳۳۷ شهرستان گرمسار به مرکزیت شهر گرمسار و شامل بخش های مرکزی و ایوانکی تأسیس گردید.
عکس پاده (آرادان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

رمه ، گله

پیشنهاد کاربران

پاده padeh
در گویش شهربابکی به تکه چوبی از شاخه درخت خشک که بریده شده ، سر آن دو بلاغه وکلاک مانند است و به عنوان نگاهدارنده ریر گلوی درخت بویژه درخت رز می زنند ، پایه

بپرس