پادشاهی موروثی شکلی از حکومت و جانشینی قدرت است که در آن تاج و تخت از یک عضو یک خانواده حاکم به عضو دیگر همان خانواده منتقل می شود. سلسله ای از فرمانروایان از یک خانواده یک دودمان را تشکیل می دهند.
این شیوه از نظر تاریخی رایج ترین نوع پادشاهی است و شکل غالب در پادشاهی های موجود باقی مانده است. از مزایای تداوم تمرکز قدرت و ثروت و قابل پیش بینی بودن این است که چه کسی می تواند انتظار کنترل ابزارهای حکومت و حمایت را داشته باشد. به شرط آنکه یک پادشاه شایسته باشد، ستمگر نباشد، و حیثیت مناسبی را حفظ کند، ممکن است عوامل تثبیت کننده عاطفه عمومی و وفاداری به یک خانواده حاکم را نیز ارائه دهد. قضاوت در مورد آنچه که ظالمانه، باوقار و مردمی است در حیطه اختیارات پادشاه باقی می ماند. یک عیب عمده پادشاهی ارثی زمانی به وجود می آید که وارث ظاهری ممکن است از نظر جسمی یا مزاجی برای حکومت مناسب نباشد. سایر معایب عبارتند از: ناتوانی مردم در انتخاب رئیس دولت خود، توزیع شدید ثروت و قدرت در طیف وسیعی از جامعه، و تداوم ساختارهای مذهبی و اجتماعی - اقتصادی منسوخ عمدتاً به نفع پادشاهان، خانواده های آنها و حامیانشان. [ ۱]
در اکثر سلطنت های موروثی موجود، ترتیب جانشینی معمولی از نوعی از اولیت استفاده می کند، اما روش های دیگری مانند ارشدیت و تن پرستی وجود دارد ( که در آن یک وارث ظاهری از میان نامزدهای واجد شرایط نامزد می شود ) .
تحقیقات نشان می دهد که رژیم های ارثی، به ویژه دوران اولیه، پایدارتر از اشکال حکومت استبدادی با ترتیبات جانشینی جایگزین هستند. [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷]
از لحاظ نظری، زمانی که پادشاه یک پادشاهی موروثی می میرد یا از پادشاهی کناره می گیرد، تاج به طور معمول به نسل بعدی خانواده می رسد. اگر فرزند واجد شرایطی وجود نداشته باشد، تاج ممکن است به برادر، خواهر، برادرزاده، خواهرزاده، پسر عمو یا دیگر بستگان، طبق یک ترتیب جانشینی از پیش تعریف شده، که اغلب در قانون ذکر شده است، منتقل شود. چنین روندی از قبل مشخص می کند که چه کسی پادشاه بعدی خواهد بود و از اختلافات بین اعضای خانواده سلطنتی جلوگیری می کند. غاصبان ممکن است برای تقویت احترام خود به ایجاد شجره نامه های نیمه اسطوره ای متوسل شوند. [ ۹] از نظر تاریخی، تفاوت هایی در سیستم های جانشینی وجود داشته است، که عمدتاً حول این سؤال می چرخد که آیا جانشینی محدود به مردان است یا اینکه آیا زنان نیز واجد شرایط هستند. جانشینی آگناتیک به سیستم هایی گفته می شود که در آن زنان نه اجازه حاکم شدن دارند و نه حق جانشینی را به فرزندان مذکر خود منتقل می کنند ( به قانون سالیک مراجعه کنید ) . اقوام خویشاوندی است که با او جد مشترکی از نسب مردی ناگسستنی دارد. جانشینی پیوندی زمانی به هر جانشینی گفته می شد که به زن و مرد اجازه می داد وارث باشند، اگرچه در استفاده مدرن به طور خاص به جانشینی بر اساس ارشدیت بدون توجه به جنسیت اشاره می کند ( حق اولویت نخستین فرزند مانند سوئد از سال ۱۹۸۰ ) . عامل دیگری که ممکن است مورد توجه قرار گیرد، وابستگی مذهبی نامزد یا همسر نامزد است، به ویژه در مواردی که پادشاه دارای عنوان یا نقش مذهبی نیز باشد. به عنوان مثال، پادشاه بریتانیا عنوان رئیس عالی کلیسای انگلستان را دارد و ممکن است به کاتولیک رومی اعتقاد نداشته باشد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین شیوه از نظر تاریخی رایج ترین نوع پادشاهی است و شکل غالب در پادشاهی های موجود باقی مانده است. از مزایای تداوم تمرکز قدرت و ثروت و قابل پیش بینی بودن این است که چه کسی می تواند انتظار کنترل ابزارهای حکومت و حمایت را داشته باشد. به شرط آنکه یک پادشاه شایسته باشد، ستمگر نباشد، و حیثیت مناسبی را حفظ کند، ممکن است عوامل تثبیت کننده عاطفه عمومی و وفاداری به یک خانواده حاکم را نیز ارائه دهد. قضاوت در مورد آنچه که ظالمانه، باوقار و مردمی است در حیطه اختیارات پادشاه باقی می ماند. یک عیب عمده پادشاهی ارثی زمانی به وجود می آید که وارث ظاهری ممکن است از نظر جسمی یا مزاجی برای حکومت مناسب نباشد. سایر معایب عبارتند از: ناتوانی مردم در انتخاب رئیس دولت خود، توزیع شدید ثروت و قدرت در طیف وسیعی از جامعه، و تداوم ساختارهای مذهبی و اجتماعی - اقتصادی منسوخ عمدتاً به نفع پادشاهان، خانواده های آنها و حامیانشان. [ ۱]
در اکثر سلطنت های موروثی موجود، ترتیب جانشینی معمولی از نوعی از اولیت استفاده می کند، اما روش های دیگری مانند ارشدیت و تن پرستی وجود دارد ( که در آن یک وارث ظاهری از میان نامزدهای واجد شرایط نامزد می شود ) .
تحقیقات نشان می دهد که رژیم های ارثی، به ویژه دوران اولیه، پایدارتر از اشکال حکومت استبدادی با ترتیبات جانشینی جایگزین هستند. [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷]
از لحاظ نظری، زمانی که پادشاه یک پادشاهی موروثی می میرد یا از پادشاهی کناره می گیرد، تاج به طور معمول به نسل بعدی خانواده می رسد. اگر فرزند واجد شرایطی وجود نداشته باشد، تاج ممکن است به برادر، خواهر، برادرزاده، خواهرزاده، پسر عمو یا دیگر بستگان، طبق یک ترتیب جانشینی از پیش تعریف شده، که اغلب در قانون ذکر شده است، منتقل شود. چنین روندی از قبل مشخص می کند که چه کسی پادشاه بعدی خواهد بود و از اختلافات بین اعضای خانواده سلطنتی جلوگیری می کند. غاصبان ممکن است برای تقویت احترام خود به ایجاد شجره نامه های نیمه اسطوره ای متوسل شوند. [ ۹] از نظر تاریخی، تفاوت هایی در سیستم های جانشینی وجود داشته است، که عمدتاً حول این سؤال می چرخد که آیا جانشینی محدود به مردان است یا اینکه آیا زنان نیز واجد شرایط هستند. جانشینی آگناتیک به سیستم هایی گفته می شود که در آن زنان نه اجازه حاکم شدن دارند و نه حق جانشینی را به فرزندان مذکر خود منتقل می کنند ( به قانون سالیک مراجعه کنید ) . اقوام خویشاوندی است که با او جد مشترکی از نسب مردی ناگسستنی دارد. جانشینی پیوندی زمانی به هر جانشینی گفته می شد که به زن و مرد اجازه می داد وارث باشند، اگرچه در استفاده مدرن به طور خاص به جانشینی بر اساس ارشدیت بدون توجه به جنسیت اشاره می کند ( حق اولویت نخستین فرزند مانند سوئد از سال ۱۹۸۰ ) . عامل دیگری که ممکن است مورد توجه قرار گیرد، وابستگی مذهبی نامزد یا همسر نامزد است، به ویژه در مواردی که پادشاه دارای عنوان یا نقش مذهبی نیز باشد. به عنوان مثال، پادشاه بریتانیا عنوان رئیس عالی کلیسای انگلستان را دارد و ممکن است به کاتولیک رومی اعتقاد نداشته باشد.
wiki: پادشاهی موروثی