پادراز


معنی انگلیسی:
long-legged, intrusive, presumptuous, flamingo

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرغی ماهیخوار دارای پرهای سرخ کم رنگ و پاهای دراز و منقار خمیده که در کنار آبها و باتلاقها بسر میبرد و بیشتر در مصر دیده شود .

فرهنگ معین

(دِ ) (اِمر. ) نوعی مرغ ماهیخوار با پاهای دراز و منقار خمیده و پرهای سرخ کمرنگ .

فرهنگ عمید

مرغی ماهی خوار با پرهای سرخ کم رنگ و پاهای دراز و منقار بلند که بیشتر در مصر پیدا می شود و در کنار آب ها و باتلاق ها به سر می برد.

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) زنگنه؛ ( ط ) کیانرسی

مترادف ها

legged (صفت)
پادار، لندوک، پادراز، پایه دار

stilted (صفت)
قلنبه، پادراز، باشکوه، با آب و تاب، دارای چوب پا

پیشنهاد کاربران

بپرس