پاتیل

/pAtil/

مترادف پاتیل: دیگ، سیاه مست

معنی انگلیسی:
cauldron, caldron, drunk, drunken, pissed, pot, vat, canned, tiddly, [adj. sl.] dead drunk, pickled, pie-eyed, plastered, tight

لغت نامه دهخدا

پاتیل. ( اِ ) ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانه ٔآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند. پاتیله. تیان. طنجیر. لوید. و رجوع به پاتیله و پاتله شود. || ( در حمام ) ظرف بزرگ مسین با دهانه فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود. تیان.
- پاتیل شدن ؛ در تداول عوام ، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر.

فرهنگ فارسی

دیگ مسی دهان فراخ که ته آن گرداست، پاتیله هم گویند
( صفت ) سیاه مست مست مست .
ظرف بزرگ مسین و جزئ آن که دهانه آن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ و فرنی و امثال آن پزند .

فرهنگ معین

[ سنس . ] (اِ. ) دیگ بزرگ مسی ، دیگ خزانة حمام .
(ص . ) (عا. ) سیاه مست .

فرهنگ عمید

دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس.
* پاتیل شدن: (مصدر لازم ) ‹پاتیلی شدن› [عامیانه، مجاز] مستِ مست شدن و از پا درآمدن.

فرهنگستان زبان و ادب

{ladle} [مهندسی مواد و متالورژی] ظرفی با پوشش نسوز که فلز مذاب از کوره در آن ریخته و به وسیلۀ آن به قالب ها منتقل شود

دانشنامه عمومی

پاتیل یک ظرف بزرگ فلزی ( قابلمه ) برای پختن غذا یا جوشاندن آب روی یک آتش باز است، این ظرف دهانی باز و اغلب دسته ای قوسی شکل دارد.
پاتیل ها در دنیای پیشرفته به عنوان وسیله آشپزی به شدت از مد افتاده اند. یک استفادهٔ متداول در فرهنگ غربی، استفاده از پاتیل به عنوان وسیلهٔ جادوگر است، کلیشه ای که بوسیلهٔ ادبیات داستانی مختلف مانند نمایشنامه مکبث نوشته شکسپیر محبوب شده است. در ادبیات معمولاً جادوگران معجون هایشان را در پاتیل آماده می کنند. در فولکلور ایرلندی، یک پاتیل مکان نگهداری گنج لپرکان ها را لو می دهد.
در برخی از اشکال ویکا، با ترکیب جنبه های اسطوره شناسی سلتی، پاتیل با الهه کریدوِن مرتبط است. اسطوره شناسی ولز هم، از پاتیل هایی صحبت می کند که برای جنگجویان ارتش مفید بودند.
در شاخه دوم مَبی نوگیون در داستان برانون، دختر لیر، دِ پِیر دادنی ( پاتیل تولد دوباره ) پاتیلی جادویی است که می توان جنگجویان مرده را در آن قرار داد تا زنده شوند، فقط آنها قدرت سخن گفتن نخواهند داشت. [ ۱] گمان می رود که این جنگجویان فاقد روح هستند، آن ها می توانند دوباره به میدان نبرد برگردند تا زمانیکه دوباره کشته شوند. در ویکا و برخی از اشکال دیگر سیستم های اعتقادی نئوپاگان یا پاگان پاتیل هنوز در کارهای جادویی مورد استفاده قرار می گیرد.
اغلب پاتیل از چدن ساخته می شود و برای سوزاندن بخور بر روی یک صفحه زغال چوب، برای ساخت نمک سیاه ( مورد استفاده در مراسم تبعید ) ، برای مخلوط کردن گیاهان، یا برای سوزاندن عریضه ها ( کاغذی با کلمات قدرت یا خواسته های نوشته شده در آنها ) استفاده می شود. پاتیل ها نه تنها نماد الهه، بلکه نماد رحم نیز هستند ( چون چیزی را توی خود نگه می دارند ) و بر روی یک محراب نشان دهندهٔ زمین است، چون ابزار کاربردی است. پاتیل ها اغلب در مغازه های عصر جدید یا «متافیزیکال» فروخته می شوند و ممکن است نمادهای قدرت های مختلفی باشند که بر روی آنها نوشته شده است.
جام مقدس ماهیت بریتن گاهی اوقات پاتیل نامیده می شود، گرچه به طور سنتی جام در مورد فنجان دسته دار بیشتر از ظرف بزرگی که کلمهٔ پاتیل برای بیان آن به کار می رود استفاده می شود. ممکن است این از ترکیبی از جام افسانه ای با اسطوره های پیشین سلتیک از پاتیل های جادویی حاصل شده باشد.
عکس پاتیلعکس پاتیلعکس پاتیلعکس پاتیلعکس پاتیلعکس پاتیل

پاتیل (ریخته گری). پاتیل[ ۱] ظرفی است با پوشش نسوز که فلز گداخته از کوره در آن ریخته و به وسیلهٔ آن به قالب ها منتقل می شود.
در ریخته گری پس از آنکه قالب ها کاملاً مستحکم شد و درجه حرارت پیش گرم هم به اندازه لازم رسید نوبت به مرحله بارریزی است. تخلیهٔ مذاب از کوره یا پاتیل در قالب را بارریزی یا مذاب ریزی می نامند. مرسوم ترین روش بارریزی ریختن ثقلی مذاب توسط پاتیل است. گاه نیروی ثقل برای پرکردن قالب کافی نیست و علاوه بر آن از نیروی گریز از مرکز هم استفاده می شود.
عکس پاتیل (ریخته گری)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

دیگ مسی دهان گشاد

مترادف ها

furnace (اسم)
دیگ، پاتیل، کوره، تنور، تون حمام و غیره، بوته آزمایش

caldron (اسم)
دیگ، پاتیل، کتری بزرگ

cauldron (اسم)
دیگ، پاتیل، کتری بزرگ

فارسی به عربی

فرن , قدر

پیشنهاد کاربران

پاتیل =دیگ دهانه گشاد وبزرگی که مسی ویا رویی است وبرای پختن غذا برای افرد بیشتر استفاده می کنند .
واژه ای لری به معنی دیگ
ladle
پاتیل:دیگِ گشاده دهان مسی، پاتیله
نمونه:پاتیلی پرکندوبرای غرشمال ها بیاورد. ( کلیدر، ج۶, ص۱۷۶۹ ) محمدجعفر نقوی
blind drunk
legless
به معنای قابلمه و یا ظروف آشپزی هست.
پاتیل/p�til : ظرف مسی ( غالباً چوپانان با خود دارند. )
مانند: نوشیدن مشتی آب، خوردن یک پاتیل ترید گرماست.
کلیدر
محمود دولت آبادی
پاتیل/ pā. til / دیگ بزرگ مسی ( معین )
مانند: . . . شیخ بر درِ مسجد بر کرسی بنشست و بفرموده تا در میان کوی آتشدان ها کردند و پاتیل ها بر نهادند و در هر یکی پاره ای روغن درانداختند ( اسرارالتوحید )
...
[مشاهده متن کامل]

پاتیله مطلق دیگ را گویند عموماً و دیگ دهن فراخِ حلوا پزی را خصوصاً ( برهان قاطع )
ظاهراً از اصل هندی ماخوذ است؛ قس سنسکریت: pātili دام ( برای گرفتن آهو ) ؛ ظرف کوچک سفالی ( برای گدایی )
فرهنگ
ریشه شناختی زبان فارسی
محمد حسن دوست
فرهنگستان زبان و ادب فارسی

پاتیل: ( pătil ) : [ اصطلاح چوپانی ] دیگ کوچک دم دستی دامداران.
تیان

بپرس