پاتریشا کُرنوِل[ یادداشت ۱] ( به انگلیسی: Patricia Cornwell ) ( زادهٔ ۹ ژوئن ۱۹۵۶ ) نویسنده داستان های جنایی آمریکایی است که بیشتر برای داستان های دنباله دار پرفروش دکتر کِی اسکارپتا[ یادداشت ۲] شناخته می شود. [ ۱]
پدر دنیلز زمانی که او ۵ سال داشت خانواده را ترک کرد. چندین سال بعد مادرش که از افسردگی رنج می برد او را به یکی ازهمسایگان به نام بیلی گراهام ( که مبلغ مسیحی باپتیستی بود ) و همسرش روث سپرد. دنیلز در مدتی که مادرش تحت درمان بیماری افسردگی بود، نزد دوستان خانواده گراهام زندگی کرد. چنین تجربه هایی تأثیرهای خود را بر کودک گذاردند. در طول سال های تحصیل در کالج داویدسن در کارولینای شمالی ( لیسانس ۱۹۷۹ ) از اختلال های تغذیه ای رنج برد و مدتی کوتاه نیز در بیمارستان روانپزشکی بستری بود. در ۱۹۷۹ با یکی از استادانش به نام چارلز کرنول ازدواج کرد ( آن ها یک دهه بعد از یکدیگر جدا شدند ) . پس از فارغ التحصیلی به عنوان گزارشگر پلیس در روزنامهٔ شارلوت آبزرور مشغول به کار شد. [ ۱]
از آنجایی که این شغل او را در تماس نزدیک با جنبه های زیادی از جرم و جنایت قرار می داد، تلاش کرد تا با پیچیدگی ها و جنبه های رفتار مجرمانه آشنایی یابد. با پزشکانی که به عنوان پلیس جنایی داوطلبانه خدمت می کردند مصاحبه هایی انجام داد، ساعت های زیادی را نیز در کتابخانه پزشکی مرده شور خانه سپری کرد، وی همچنین در کلاس های پزشکی قانونی شرکت نمود. دنیلز مدتی را نیز در ریچموند ویرجینیا نزد پزشک پلیسی کار کرد و به مشاهده کالبدشکافی ها پرداخت.
نخستین کتاب کرنول به نام «زمانی برای یادآوری»[ یادداشت ۳] ( ۱۹۸۳ ) در واقع زندگی نامه روث گراهام بود که جای خالی مادرش را برای او پر کرده بود. کرنول که در آن زمان برای آبزرور کار می کرد بر روی دومین کتاب جنایی خود تمرکز کرد. نخستین نوشته های او برای چاپ رمانی جنایی توسط ناشرها رد شده بود. اما یکی از ویراستاران او را تشویق کرد که شخصیت خیالی کی اسکارپتا را که نقشی فرعی داشت، پرورش دهد. اسکارپتا با ظاهر و طرز فکری شبیه به کرنول، به عنوان پزشک جنایی پلیسی در «کالبدگشایی»[ یادداشت ۴] ( ۱۹۹۰ ) حضور یافت. با انتشار این کتاب حرفه نویسندگی کرنول نیز آغاز گشت. او در سال های بعد به انتشار این مجموعه داستان ادامه داد. «بدن مدرک»[ یادداشت ۵] ( ۱۹۹۱ ) ، «همه آنچه باقی می ماند»[ یادداشت ۶] ( ۱۹۹۲ ) ، دلیل مرگ[ یادداشت ۷] ( ۱۹۹۶ ) ، «یادداشت سیاه»[ یادداشت ۸] ( ۱۹۹۹ ) ، «مگس»[ یادداشت ۹] ( ۲۰۰۳ ) ، «کتاب مرگ»[ یادداشت ۱۰] ( ۲۰۰۷ ) ، «اسکارپتا»[ یادداشت ۱۱] ( ۲۰۰۸ ) ، «عامل اسکارپتا»[ یادداشت ۱۲] ( ۲۰۰۹ ) ، «بندر سردخانه»[ یادداشت ۱۳] ( ۲۰۱۰ ) ، «مه قرمز»[ یادداشت ۱۴] ( ۲۰۱۱ ) ، «تخت استخوانی»[ یادداشت ۱۵] ( ۲۰۱۲ ) و «غبار»[ یادداشت ۱۶] ( ۲۰۱۳ ) تعدادی از آن ها هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپدر دنیلز زمانی که او ۵ سال داشت خانواده را ترک کرد. چندین سال بعد مادرش که از افسردگی رنج می برد او را به یکی ازهمسایگان به نام بیلی گراهام ( که مبلغ مسیحی باپتیستی بود ) و همسرش روث سپرد. دنیلز در مدتی که مادرش تحت درمان بیماری افسردگی بود، نزد دوستان خانواده گراهام زندگی کرد. چنین تجربه هایی تأثیرهای خود را بر کودک گذاردند. در طول سال های تحصیل در کالج داویدسن در کارولینای شمالی ( لیسانس ۱۹۷۹ ) از اختلال های تغذیه ای رنج برد و مدتی کوتاه نیز در بیمارستان روانپزشکی بستری بود. در ۱۹۷۹ با یکی از استادانش به نام چارلز کرنول ازدواج کرد ( آن ها یک دهه بعد از یکدیگر جدا شدند ) . پس از فارغ التحصیلی به عنوان گزارشگر پلیس در روزنامهٔ شارلوت آبزرور مشغول به کار شد. [ ۱]
از آنجایی که این شغل او را در تماس نزدیک با جنبه های زیادی از جرم و جنایت قرار می داد، تلاش کرد تا با پیچیدگی ها و جنبه های رفتار مجرمانه آشنایی یابد. با پزشکانی که به عنوان پلیس جنایی داوطلبانه خدمت می کردند مصاحبه هایی انجام داد، ساعت های زیادی را نیز در کتابخانه پزشکی مرده شور خانه سپری کرد، وی همچنین در کلاس های پزشکی قانونی شرکت نمود. دنیلز مدتی را نیز در ریچموند ویرجینیا نزد پزشک پلیسی کار کرد و به مشاهده کالبدشکافی ها پرداخت.
نخستین کتاب کرنول به نام «زمانی برای یادآوری»[ یادداشت ۳] ( ۱۹۸۳ ) در واقع زندگی نامه روث گراهام بود که جای خالی مادرش را برای او پر کرده بود. کرنول که در آن زمان برای آبزرور کار می کرد بر روی دومین کتاب جنایی خود تمرکز کرد. نخستین نوشته های او برای چاپ رمانی جنایی توسط ناشرها رد شده بود. اما یکی از ویراستاران او را تشویق کرد که شخصیت خیالی کی اسکارپتا را که نقشی فرعی داشت، پرورش دهد. اسکارپتا با ظاهر و طرز فکری شبیه به کرنول، به عنوان پزشک جنایی پلیسی در «کالبدگشایی»[ یادداشت ۴] ( ۱۹۹۰ ) حضور یافت. با انتشار این کتاب حرفه نویسندگی کرنول نیز آغاز گشت. او در سال های بعد به انتشار این مجموعه داستان ادامه داد. «بدن مدرک»[ یادداشت ۵] ( ۱۹۹۱ ) ، «همه آنچه باقی می ماند»[ یادداشت ۶] ( ۱۹۹۲ ) ، دلیل مرگ[ یادداشت ۷] ( ۱۹۹۶ ) ، «یادداشت سیاه»[ یادداشت ۸] ( ۱۹۹۹ ) ، «مگس»[ یادداشت ۹] ( ۲۰۰۳ ) ، «کتاب مرگ»[ یادداشت ۱۰] ( ۲۰۰۷ ) ، «اسکارپتا»[ یادداشت ۱۱] ( ۲۰۰۸ ) ، «عامل اسکارپتا»[ یادداشت ۱۲] ( ۲۰۰۹ ) ، «بندر سردخانه»[ یادداشت ۱۳] ( ۲۰۱۰ ) ، «مه قرمز»[ یادداشت ۱۴] ( ۲۰۱۱ ) ، «تخت استخوانی»[ یادداشت ۱۵] ( ۲۰۱۲ ) و «غبار»[ یادداشت ۱۶] ( ۲۰۱۳ ) تعدادی از آن ها هستند.
wiki: پاتریشا کرنول