پاترس

لغت نامه دهخدا

پاترس. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) تخویف طفل و عبد و اَم-ه برای بازداشتن آنان از اعمال بد یا واداشتن به کار نیک ، و با رفتن صرف شود ( پات-رس رفت-ن ).

فرهنگ فارسی

تخویف طفل و عبدوامه برای بازداشتن آنان از اعمال بد یا واداشتن به کار نیک و با رفتن صرف شود

فرهنگ معین

(تَ ) (اِمر. ) ترساندن اطفال و زیردستان برای بازداشتن از کاری یا واداشتن به کاری ، پاترسک .

پیشنهاد کاربران

هشدار غیر جدی/ ترس کودکانه/
در مواقعی کاربرد دارد که قصد ما از ترساندن کسی جدی نبوده و و بیشتر جنبه هشدار گونه داشته باشد. برای این منظور از اندام های بدن بخصوص پا استفاده می شود. در مورد تذکر به کودکان از این شیوه زیاد استفاده می شود.
مجسم طرف اصطناعی سفلی. توزیعات للتخرج مهندسة طبیة
مجسم طرف اصطناعی سفلی. مشروع التخرج لمهندسة طبیة. توزیعات

بپرس