پاتال
/pAtAl/
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
" پَتال/پاتال" :
برآمده از ریشه اوستاییِ" پَت" یا " پَد" به چمِ " اُفتادن" است. " پیر و پَتال = پیر و افتاده"
" پَتال/پاتال" باید همی با " اُفتاده" همپیوند باشد.
برآمده از ریشه اوستاییِ" پَت" یا " پَد" به چمِ " اُفتادن" است. " پیر و پَتال = پیر و افتاده"
" پَتال/پاتال" باید همی با " اُفتاده" همپیوند باشد.
پاتال: این واژه در سنسکریت: pātala ( سرخ کم رنگ، قرمز رنگ پریده ) و کنایه از ناتوانی است؛ چون برای پیران به کار می رود و گفته می شود پیر و پاتال؛ یعنی پیری که سرخی یا توانایی جوانی اش کم رنگ شده است.
( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 )
( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 )
پاتال : ریشی زبان کوردی دارد وه به معنی نا منظم اشفته
( صفت )
( عا. )
پیر
ناتوان
چروکیده
Old
Incapacitated
Wrinkled
( عا. )
پیر
ناتوان
چروکیده