پابوس

/pAbus/

لغت نامه دهخدا

پابوس. ( مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) پای بوس. تشرف بخدمت. پا بوسیدن. ( غیاث اللغات ). زیارت : به پابوس علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف شدن. || ( نف مرکب ) پابوسنده. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

پای بوس، بوسیدن پا، زیارت کردن، به دیداربزرگی، رفتن، پابوسنده، آنکه پای کسی راببوسد
( اسم ) بوسند. پا آنکه پای کسی را بوسد ۲ - پای بوسی تشریف بخدمت : بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم . یا به پابوس کسی رفتن. بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن.
پای بوس تشرف بخدمت

فرهنگ معین

= پای بوس : ۱ - ( ص فا. ) بوسندة پا. ۲ - (حامص . ) پای بوسی ، تشرف به خدمت . ،به ~ کسی رفتن به خدمت او رسیدن .

فرهنگ عمید

۱. پا بوسیدن، بوسیدن پای کسی.
۲. [مجاز] زیارت کردن.
۳. [مجاز] به دیدار شخص بزرگی رفتن.
۴. (صفت فاعلی ) آن که پای کسی را ببوسد، پابوسنده.
۵. (صفت فاعلی ) کسی که به دیدار شخص بزرگی برود.

پیشنهاد کاربران

پابوس یا دست بوسی -
این زبانزد ( اصطلاح ) در زمان مادها و از رسوم پیشین و کهن ایران زمین به شمار می رفت که به هخامنشیان هم راه یافته بود!
( ( واژه یونانی پُروسکینِس ( پُروسکونِس: آیین زمین بوسی ) که به معنی بوسیدن و دست بوسی به هنگام سلام کردن یا وارد شدن به جایگاهی ارزشمند هست هم، فرنودی ( دلیلی ) بر کهن بودن این رسم در ایران باستان است! ) )
...
[مشاهده متن کامل]

در زمان ایران باستان: هنگامی که می خواستند بزرگی را زیارت و یا دیدار بکنند،
خم می شدند ( ( مظهرِ مطیع و گوش به فرمان بودن ) ) و
دست راستشان ( ( نشانه تکیه گاه و پشتوانه بودن ) )
( مثل ضرب المثل یا تَرپَند: دست راست کسی بودن، دست راستت بالای سَرِمون )
را به طرف پا یا هر چیزِ مقدس می بردند ( ( نشانه خاکی و آستین پوش بودن! ) ) و
آن را لمس می کردند ( ( نشانه تبرک و خوش یُمنی ) ) و
سپس، دست خود را می بوسیدند یا بر قلب می گذاشتند ( ( نمادی مقدس برای بزرگداشت بزرگان بود ) ) یا دو کف دست خود را روی هم قرار می دادند!
این آیین در ایران اندکی به فراموشی سپرده شده است ولی هنوز هم در بین مردم هندوستان مرسوم است و به هنگام درود گفتن، احوال پرسی و خوشامدگویی به بزرگان رواج دارد و در هند، با نام آیین " ناماسته " زبانزد گشته است!
امروزه، هنگامی که بخواهیم واردِ مکان و جایی مقدس و با ارزشی بشویم؛ این آیین را انجام می دهیم:
مانند: مساجد، بارگاه ها و آرامگاه های مطهر و مقدس
مانند: زورخانه و میدان مسابقه ( فوتبال، والیبال و. . . )
این واژه با کمک از جُستار آیین احترام در زمان هخامنشیان و ساسانیان، نوشته دکتر بهزاد معینی سام ( کُربِکَندی ) برگرفته شده است!

بپرس